معنی تشکچه - فرهنگ فارسی معین
معنی تشکچه
تشکچه((~. چِ))
زیرانداز کوچک معمولاً چهارگوش از یک ماده نرم و دارای پوشش که بر روی آن می نشینند
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تشکچه
مشکچه
مشکچه
نوعی گل سرخ خوش بو که بیشتر در دامنۀ کوه ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
تشتچه
تشتچه
تشت خرد. ظرفی از برنج که صرافان در آن پول ریزند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به طشتچه شود
لغت نامه دهخدا
تشکیه
تشکیه
شکوه ساختن زن تا دوغ زند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شکوه ساختن برای دوغ زدن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشکی شود
لغت نامه دهخدا
توشکچه
توشکچه
توشک خرد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توشک (نهالی) شود
لغت نامه دهخدا
فشکچه
فشکچه
دهی است از بخش کوچصفهان شهرستان رشت، دارای 300 تن سکنه. آب آن از نورود و سفیدرود و محصول عمده اش برنج، ابریشم و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دشکچه
دشکچه
تصغیر دشک. دشک خرد. دشک کوچک. تشکچه. توشکچه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تشکچه شود
لغت نامه دهخدا
مشکچه
مشکچه
گلی است که نسترن نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). از دستۀ گل سرخهای اصلی که دارای ساقه های طویل و خاردار است. (از گیاه شناسی گل گلاب چ 3 ص 258)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.