جدول جو
جدول جو

معنی دشوارخوئی - جستجوی لغت در جدول جو

دشوارخوئی
(دُشْ)
بدصحبتی. بدخلقی. (یادداشت مرحوم دهخدا). طخوخ. عسق. (منتهی الارب). و رجوع به دشوارخو و دشوارخوی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُشْ)
دشوارخو. بدخو. کج خلق. (از ناظم الاطباء). أضرّ. حنظاب. خبس. خبیس. شکس. طرافش. عزق. عسق. عصراد. عصواد. عفنقس. عقنفس. قسوس. قنوّر. کظّ. لظّ. لظلاظ. محکان. منعزق. و رجوع به دشوارخو و دشوارخوئی شود: اعقنفاس، لحز، دشوارخوی شدن. (از منتهی الارب). اعفنقاس، اًفطاء، تلحّز، دشوارخوی گردیدن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُشْ)
دشوار خوی. بدخو. کج خلق. (ناظم الاطباء). شزن. ضرس. شرس. متداکس: ضفیط، شتر دشوارخو. (منتهی الارب). و رجوع به دشوارخوی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشوار خوی
تصویر دشوار خوی
بدخو، کج خلق
فرهنگ لغت هوشیار