جدول جو
جدول جو

معنی دشتیاری - جستجوی لغت در جدول جو

دشتیاری
(دَشْتْ)
یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان چاه بهار است که در مشرق شهرستان چاه بهار واقع و مشخصات آن بدین شرح است: حدود، از طرف شمال به بخش راسک از شهرستان ایرانشهر و قصر قند، ازطرف مشرق به مرز پاکستان، از طرف جنوب به دریای عمان، از طرف مغرب به بخش حومه چاه بهار. این بخش از نظر طبیعی بر دو قسمت است، قسمت اول مشرق بخش (دهستان باهوکلات و دهستان میرعبدی). در این قسمت جنگل انبوهی مشاهده میشود که در دهستان باهوکلات انبوه تر و در دهستان میرعبدی بازتر است. قسمت دوم دهستان دشتیاری دلاور است که این قسمت جلگه و باز میباشد. هوای دهستان گرمسیر مرطوب است. در این بخش دو رودخانه وجود دارد، اول رود باهوکلات که از کوهستان سرباز از شهرستان ایرانشهر سرچشمه میگیرد، دوم رود خانه خواجه است که ازکوهستان آهوران قصر قند سرچشمه میگیرد. از حیوانات اهلی در این بخش گاومیش زیاد میباشد. بخش دشتیاری تابع شهرستان چاه بهار است و از سه دهستان بشرح زیر تشکیل شده است: 1- دهستان باهوکلات با 42 آبادی و 10000تن جمعیت. 2- دهستان میرعبدی با 37 آبادی و 8000 تن جمعیت. 3- دهستان دلاور با 42 آبادی و 10000 تن جمعیت. مرکز بخش آبادی پلان است که جزو دهستان میرعبدی است و در حدود 5000 تن بطور سیار در این بخش زندگی مینمایند. بنابر آمار فوق این بخش از سه دهستان و 121آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 33 هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دشتیاری
(دَشْتْ)
از طوایف ناحیۀ مکران و مرکب از 3000 خانوار است. رئیس طایفه در چاه بهار اقامت دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 100)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
(پسرانه)
خوشبختی، کامرانی، یکی از تیره های بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی:بهختیاری)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، اورنجن، دست برنجن، یاره، یارج، ایّاره، آورنجن، برنجن، دستینه، ورنجن، سوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
کمک، امداد، معاونت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
نیک بختی، اقبال، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامیاری
تصویر دامیاری
گرفتن و صید کردن جانوران با دام، شغل و عمل دامیار، برای مثال گفتا که به رسم دامیاری / مهمان توام بدانچه داری (نظامی۳ - ۴۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
(خَ تَ)
منسوب است به خشتیار که نام آباء و اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(دَسْتْ)
امداد و اعانت و مددکاری. (آنندراج). مدد. (شرفنامۀمنیری). یاری و نصرت و حمایت و دستگیری. (ناظم الاطباء). معاضدت. مساعدت. کمک. عون. مظاهرت:
وجود تو تا دستیاری نداد
نشد صنعت آفرینش تمام.
ظهیر فاریابی (از شرفنامه).
تا پا ننهی به دستیاری
از دوست مخواه دوستاری.
امیرخسرو دهلوی.
- دستیاری کردن، کمک کردن. معاضدت کردن. پایمردی کردن. زیر بال کسی را گرفتن. پشتیبانی کردن:
اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند
دستیاری کن که دستی بر جهان خواهم فشاند.
خاقانی.
نباشد ترا ضایع از کردگارت
اگر بی کسان را کنی دستیاری.
کمال اسماعیل.
، قوت و قدرت. (ناظم الاطباء) ، شاگردی، دارای رتبۀ دستیار و عمل دستیار بودن. رجوع به دستیار شود، توسط. وساطت: به دستیاری فلان، بتوسط او
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشخواری
تصویر دشخواری
سختی دشواری صعوبت، خطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامیاری
تصویر دامیاری
شغل و عمل دامیار صید جانوران با دام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشتیاره
تصویر پشتیاره
آن مقدار بار که با پشت توان حمل کرد پشتاره کوله بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
با دست کار کردن، صنعت یدی، دست بردن در چیزی تصرف کردن، مرمت
فرهنگ لغت هوشیار
گزینایی هامکیک کامیک ارادی کاری که با اختیار و اراده و آزادی عمل تواء م باشد مقابل اجباری اضطراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
دستبند دست برنجن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
مددکاری، حمایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
منسوب به بختیار، ایلی است، گوشه ای در دستگاه همایون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
ارادی، کاری که با اختیار و اراده انجام شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیاره
تصویر دستیاره
((~. رِ))
دستبند، دست برنجن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
((دَ))
دست یافتن، به دست آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
کامیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داشتاری
تصویر داشتاری
مالکیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستواری
تصویر دستواری
اقتدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
Manipulation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
Attainment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
Optional, Optionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
необязательный , опционально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
достижение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
манипуляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
optional
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
Erreichung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستکاری
تصویر دستکاری
Manipulation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
необов'язковий , опціонально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دستیابی
تصویر دستیابی
досягнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی