جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دستواری

دستواره

دستواره
آنچه که مانند دست باشد، آنچه که به اندازه دست باشد، عصا چوبدستی، دستبند سوار دستواره
فرهنگ لغت هوشیار

دستکاری

دستکاری
با دست کار کردن، صنعت یدی، دست بردن در چیزی تصرف کردن، مرمت
دستکاری
فرهنگ لغت هوشیار

استواری

استواری
محکمی، استحکام، محکم کاری، در امور نظامی درجۀ استوار داشتن. استوار، استقامت، ثبات، پایداری، اطمینان
استواری
فرهنگ فارسی عمید