جدول جو
جدول جو

معنی دسیوس - جستجوی لغت در جدول جو

دسیوس
(دِ)
امپراطور روم از 249 تا 251 میلادی وی بشدت مسیحیان را شکنجه میکرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دسیس
تصویر دسیس
کسی که برای کسب خبر، پنهانی به جایی فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید
(اَسْ)
بیونانی نمک چینی را گویند که شوره باشد و باروت را از آن سازند و درهندوستان بدان آب سرد کنند. و بعضی گویند سنگی باشدبغایت سست و بزردی مایل و چون نزدیک زبان آورند زبان را بگزد و اگر آنرا با آرد باقلا بر نقرس ضماد کنندنافع باشد. (برهان قاطع). حکیم مؤمن آرد: آسیوس به الف ممدوده بلغت یونانی اسم نمک چینی است و آن نمکی است که بر روی سنگ سفید سبک و نوعی بر روی سنگ مایل بزردی از نم دریا بهم میرسد و آنرا آسیوس و نمک را زهرۀ اسیوس نامند و شبیه است به نوشادر و قوی تر از سنگ او است و بهترین سنگ، سریعالتفتیت است که رگهای زرد قلیل غایر داشته باشد. در سیم گرم و خشک و بالذع و معفن و جهت قروح کهنۀ یابسۀ عسرالاندمال و بردن گوشت زیاده و با عسل منقی زخمها و با موم روغن مانع انتشار قروح خبیثه و با آرد باقلی جهت نقرس و طلاء اوبا سرکه جهت سپرز و گرده، با صمغالبطم و زفت جهت تحلیل خنازیر و مغسول هر دو بدستور تغسیل اقلیمیا، ملطف و جالی بصر و جهت بردن بیاض و رفع آثار نافع و بالخاصیه زهرۀ اسیوس قاطع خون لهاه است و خوردن او با عسل جهت قرحۀ شش نافع و مورث سحج و مصلحش صمغ عربی و قدر شربتش از یک دانگ تا نیم درهم است. (تحفۀ حکیم مؤمن). در نسخۀ خطی اختیارات بدیعی آمده: اسیوش، گویند نمک صینی است و آن سنگی است سبک که زود ریزان شود و از نمک دریا بروی می بندد و آنرا زهره اسیوس خوانند و جالینوس گوید سنگی است سست و مانند سنگهای دیگر صلب نیست و سفیدرنگ بود و نوعی بزردی زند و چون نزدیک زبان برند، زبان را بگزد. منفعت وی آن است که چون به آرد باقلی بر نقرس ضماد کنند، نافع بود و جهت ورم سپرز با کلس و سرکه طلا کنند بغایت مفید بود و جهت ریش شش با عسل لعق کنند، سودمند بود و قوه زهر وی از حجر زیادت بود و نیکوترین چیزی بود از وی. چشم را قوت دهد و جلاء بخشد و سفیدی که در چشم بود بکلی زایل کند، چون در چشم کشند. حجر آسیوس. نمک چینی. (انجمن آرا). ثلج الصین. بارود در شرح ثلج چینی (که بارود باشد) ، در کتب مفردات می آید و آن زهرۀ اسیوس است
لغت نامه دهخدا
(دَ)
پادشاهی بود که بر غار اصحاب کهف مسجدی بنا ساخت. (از منتهی الارب). دسیوس امپراتور روم که از 249 تا 251 میلادی سلطنت کرد و در عربی دقیوس نامیده شده است. (ناظم الاطباء). نام او گایوس مسیوس کینتوس ترایانوس دسیوس است که بسال 201 م. در پانونیا متولد شد و در 249 میلادی به سلطنت رسید. اوامپراطور روم بود و بسبب شکنجه دادن مسیحیان شهرت دارد و در جنگ با گتها به سال 251 میلادی بقتل رسید. اصحاب کهف را معاصر این امپراتور دانسته اند. توضیح اینکه همین نام دقیوس است که به صورت دقیانوس محرف شده است. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به دقیانوس شود
لغت نامه دهخدا
حنین بن اسحاق گوید لحیهالتیس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). سوسن بری است ابیض. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام درختی است و بعضی گویند نام گیاهی است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر دس ّ است در تمام معانی. (ناظم الاطباء). رجوع به دس شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به اطهورسفس شود، اتون گرمابه. ج، اطائم. (از متن اللغه). توشتر کوزه و کاسه و آنچه بدان ماند. (مهذب الاسماء). در لسان العرب بنقل از ابن شمیل آمده است: اتون و اطیمه، داستورن، و در حاشیۀ آن بنقل از یک نسخۀ تهذیب، داشوزن است و در حرف دال همین لغت نامه بنقل از المغرب مطرزی در ذیل اتون آمده است: الاتون یستعار لما یطبخ فیه الاجر و یقال له بالفارسیه خمدان و تونق و داشوزن. همچنین در لسان العرب بنقل از شمر آمده است: الاطیمه، توثق الحمام بالفارسیه. و محشی آن در حاشیه آرد: در تهذیب نیز چنین است جز اینکه لفظ توثق در آنجا بهمین صورت منقوط و در اصل (متن لسان) بی نقطه است - انتهی. و احتمال می رود که کلمه توثق محرف تونق (تونک) و یا اتون یا تون باشد که در تاج العروس نیز مانند متن اللغه درذیل اطیمه، اتون الحمام است. جوالیقی در المعرب ذیل کلمه داشن آرد: معرب است و در لغات بادیه نشینان نیامده است. و بنقل از نضر ’ابن شمیل’ آرد: داشن بمعنی دستاران. (المعرب ص 145). شاید بتوان حدس زد که یکی از معانی داشن همان داش یا داشت بمعنی کورۀ آجرپزی یا تون و گلخن حمام است و کلمه دستاران هم محرف داشتاران یا داستورن یا داشوزن باشد، همچنین توشتر در مهذب الاسماء نیز لهجه ای یا ترکیبی از داش است. رجوع به داش و داشوزن و تون و گلخن و اتون و خمدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسیوس
تصویر اسیوس
یونانی نمک چینی شوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسیس
تصویر دسیس
گند بغل، انیشه (جاسوس) ، کباب، فریبکاری پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسوس
تصویر دسوس
دورنگ دغا باز
فرهنگ لغت هوشیار