جدول جو
جدول جو

معنی دسوت - جستجوی لغت در جدول جو

دسوت
(دُ)
جمع واژۀ دست. (اقرب الموارد). رجوع به دست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دسومت
تصویر دسومت
چرب بودن، چرب شدن، چربی، چربناکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کسوت
تصویر کسوت
لباس، جامه، پوشاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
فرا خواندن کسی به مهمانی یا برای کاری، دعا، خواهش و طلب
دعوت کردن: کسی را به مهمانی خواندن، کسی را به جایی فراخواندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوست
تصویر دوست
مقابل دشمن، یار، همدم، رفیق مهربان، پسوند متصل به واژه به معنای دوست دارنده مثلاً خدادوست، وطن دوست، شاه دوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسوت
تصویر قسوت
سخت دل شدن، سنگدلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسوک
تصویر دسوک
دروک، تراشۀ چوب و تخته، هیزم باریک
فرهنگ فارسی عمید
رخت و لباس و جامه و پوشاک و در اصطلاح ورزشکاران کسی که در کارهای ورزشی بیش از دیگران سابقه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسوت
تصویر قسوت
سخت دل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوست
تصویر دوست
محب و یکدل و یکرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
خواهش و طلب، خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسوس
تصویر دسوس
دورنگ دغا باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسوک
تصویر دسوک
هیزم باریک را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسومت
تصویر دسومت
چرب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسوت
تصویر اسوت
پیشوا مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، پیروی پس روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسوت
تصویر قسوت
((قَ وَ))
سخت و درشت گردیدن، سنگدلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کسوت
تصویر کسوت
((کِ وَ))
رخت، لباس، جامه پوشیدنی، جمع کسا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
((دَ وَ))
خواندن، خواندن کسی به مهمانی یا جایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دسومت
تصویر دسومت
((دُ مَ))
چرب بودن، چربناکی، چربی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوست
تصویر دوست
یار، همدم، عاشق، معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسوت
تصویر اسوت
((اِ یا اُ وِ یا وَ))
پیشوا، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
فراخوانی، فراخونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوست
تصویر دوست
رفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
Invitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
invitation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
invito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
uitnodiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
invitación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
запрошення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
convite
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
邀请
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
zaproszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
Einladung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
приглашение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دعوت
تصویر دعوت
undangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی