- دستیاری
- مددکاری، حمایت
معنی دستیاری - جستجوی لغت در جدول جو
- دستیاری
- کمک، امداد، معاونت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اقتدار
دستبند دست برنجن
با دست کار کردن، صنعت یدی، دست بردن در چیزی تصرف کردن، مرمت
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، اورنجن، دست برنجن، یاره، یارج، ایّاره، آورنجن، برنجن، دستینه، ورنجن، سوار
Attainment
Manipulation
достижение
манипуляция
Erreichung
Manipulation
досягнення
маніпуляція
osiągnięcie
manipulacja
realização
manipulação
conseguimento
manipolazione
manipulación
réalisation
manipulation
prestatie
manipulatie
ความสำเร็จ
การจัดการ
pencapaian
manipulasi