دستاردارنده. دستارور. معمم. (یادداشت مرحوم دهخدا) : این چو مگس خونخور و دستاردار و آن چوخره سرزن و باطیلسان. خاقانی. ، دارندۀ سفره. سفره دار. متصدی سفره، دارندۀ حوله. خادم و متصدی رومال و حوله. - دستاردار خوان، آنکه بر سر خوان دستار و حوله بدست برای پاک کردن دست و روی ایستد: ای صد زبیده پیش صف خادمان تو دستاردار خوان و پرستار خوان شده. خاقانی. ، منصبی بوده است بزمان عباسیان. (یادداشت مرحوم دهخدا) : از آن جمله است ابواسبکتکین دستاردار. (از الفهرست ابن الندیم)
دستاردارنده. دستارور. معمم. (یادداشت مرحوم دهخدا) : این چو مگس خونخور و دستاردار و آن چوخره سرزن و باطیلسان. خاقانی. ، دارندۀ سفره. سفره دار. متصدی سفره، دارندۀ حوله. خادم و متصدی رومال و حوله. - دستاردار خوان، آنکه بر سر خوان دستار و حوله بدست برای پاک کردن دست و روی ایستد: ای صد زبیده پیش صف خادمان تو دستاردار خوان و پرستار خوان شده. خاقانی. ، منصبی بوده است بزمان عباسیان. (یادداشت مرحوم دهخدا) : از آن جمله است ابواسبکتکین دستاردار. (از الفهرست ابن الندیم)
نام یکی از دهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و حدود آن بشرح زیر است: از خاور به دهستان اصفهک، از باختر به کویر لوت، شمال به دهستان کریت و یخاب و از جنوب به دهستان ده محمد. آب آن از قنوات تأمین می شود. این دهستان از 25 آبادی تشکیل شده و در حدود 4382 تن جمعیت دارد. بزرگترین ده آن میان آباد است با 239 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نام یکی از دهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و حدود آن بشرح زیر است: از خاور به دهستان اصفهک، از باختر به کویر لوت، شمال به دهستان کریت و یخاب و از جنوب به دهستان ده محمد. آب آن از قنوات تأمین می شود. این دهستان از 25 آبادی تشکیل شده و در حدود 4382 تن جمعیت دارد. بزرگترین ده آن میان آباد است با 239 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)