- دستانگری (دَ گَ)
حیله گری. مکاری. فریبکاری:
همه دستانگری بود آن چو پیدا گشت راز او
خرد هم داستان نبود که باشد شاه دستانگر.
معزی (از آنندراج)
همه دستانگری بود آن چو پیدا گشت راز او
خرد هم داستان نبود که باشد شاه دستانگر.
معزی (از آنندراج)
