- دستارخوان
- سفره، سفرۀ بزرگ، دستمال سر سفره، نواله، دست خوان،
برای مثال به من داد ازاین گونه دستارخوان / که بر من جهان آفرین را بخوان (فردوسی - ۳/۳۷۵)
معنی دستارخوان - جستجوی لغت در جدول جو
- دستارخوان ((دَ خا))
- سفره، سفره بزرگ، دستمال سفره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سفره دراز که آنرا بالای خوان کرده در مجلس آورند، سفره، دستمال سفره
سفره و دستار خوان پیش انداز دستار خوان
دستارخوان، سفره، سفرۀ بزرگ، دستمال سر سفره، نواله، دست خوان
مزدی که پیش از کار کردن بمزدور دهند، شاگردانه، مژدگانی
مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند،
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، درستاران، بغیاز، برمغاز، میلاویه، فغیازبرای مثال بستی قصب اندر سر ای دوست به مشتی زر / سه بوسه بده ما را ای دوست به دستاران (عسجدی - ۵۱)
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، درستاران، بغیاز، برمغاز، میلاویه، فغیاز