- دزدی
- سرقت
معنی دزدی - جستجوی لغت در جدول جو
- دزدی
- عمل دزدیدن سرقت
- دزدی ((دُ))
- سرقت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بطور دزدی دزدانه، پنهانی مخفیانه
پارسی تازی گشته درد لرد
جوجادو از گیاهان
رنگ خاکستری تیره، به رنگ خاکستری تیره، معتاد به دخانیات یا مواد مخدر، ویژگی چیزی که آمیخته یا آلوده به دود شده یا به آن دود داده باشند مثلاً ماهی دودی
به طور پنهانی، دور از چشم دیگران مثلاً او دزدکی غذا می خورد، پنهانی، یواشکی مثلاً لبخند دزدکی
منسوب به یزدگرد ازمردم یزد، آنچه دریزدبافته یاساخته شود: چادرشب یزدی
درد، آنچه از مایعات خصوصاً شراب ته نشین شود و در ته ظرف جا بگیرد، لای، لرد، دارتو
Thievish
Smoked, Smoky
воришка
копченый , дымный
diebisch
geräuchert, rauchig
злодійський
копчений , димний
złodziejski
wędzony, dymny
熏制的 , 烟雾弥漫的
ladronil
defumado, esfumaçado
affumicato
ladronil
ahumado
de voleur
diefachtig
gerookt, rokerig
pencurian