ده مهمی است از دهستان زیررستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. واقع در 8هزارگزی جنوب خاوری شاهرود و 3هزارگزی ایستگاه راه آهن شاهرود. با 1235 تن سکنه (1335 هجری شمسی). آب آن از قنات و رود شاهرود و رویان و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
ده مهمی است از دهستان زیررستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. واقع در 8هزارگزی جنوب خاوری شاهرود و 3هزارگزی ایستگاه راه آهن شاهرود. با 1235 تن سکنه (1335 هجری شمسی). آب آن از قنات و رود شاهرود و رویان و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
از رستاقهای قم است و صاحب تاریخ قم (ص 85) در بارۀ آن چنین گوید: به اذان صاحب یمن آن را بناکرده است در آن موضع برتخته سرایی بنا کرده است برابر کوشکی که آنجاست و باذان نام نهاده و تا الیوم قایم است و بدو معروف و مشهور
از رستاقهای قم است و صاحب تاریخ قم (ص 85) در بارۀ آن چنین گوید: به اذان صاحب یمن آن را بناکرده است در آن موضع برتخته سرایی بنا کرده است برابر کوشکی که آنجاست و باذان نام نهاده و تا الیوم قایم است و بدو معروف و مشهور
ده کوچکی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا. واقع در 49هزارگزی جنوب شهرضا و متصل به راه مالرو دزج به همگین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا. واقع در 49هزارگزی جنوب شهرضا و متصل به راه مالرو دزج به همگین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است جز دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع درده هزارگزی شمال خاوری گرمی و یکهزار گزی راه شوسۀ بیله سوار - گرمی، با 767 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جز دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع درده هزارگزی شمال خاوری گرمی و یکهزار گزی راه شوسۀ بیله سوار - گرمی، با 767 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شادی آور، سبکرفتار: اسپ آوازرعد بانگ تندر، آواز طرب انگیز سرودمفرح، صدایی که درآن خشونت وغلظتی باشد، بحریست ازبحورعروضی که ازتکرار جزو (مفاعیلن) تشکیل شود. یا هزج مثمن سالم. ازتکرار چهاربار مفاعیلن حاصل شود: (مکن درجسم وجان منزل که این دونست وآن والامفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قدم زین هردوبیرون نه نه اینجاباش نه آنجا مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)، آواز هفدم ازهفده بحراصول قدما
شادی آور، سبکرفتار: اسپ آوازرعد بانگ تندر، آواز طرب انگیز سرودمفرح، صدایی که درآن خشونت وغلظتی باشد، بحریست ازبحورعروضی که ازتکرار جزو (مفاعیلن) تشکیل شود. یا هزج مثمن سالم. ازتکرار چهاربار مفاعیلن حاصل شود: (مکن درجسم وجان منزل که این دونست وآن والامفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قدم زین هردوبیرون نه نه اینجاباش نه آنجا مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)، آواز هفدم ازهفده بحراصول قدما