- دریوزگی
- اکناع
معنی دریوزگی - جستجوی لغت در جدول جو
- دریوزگی
- گدائی، تکدی
- دریوزگی
- گدایی، کار و پیشۀ گدا
- دریوزگی ((دَ زِ))
- فقیری، بینوایی، گدایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فقیری بینوایی تهیدستی، گدایی سوال
دلسوزی شفقت
Seasickness
морская болезнь
Seekrankheit
морська хвороба
choroba morska
enjoo de mar
mal di mare
mal de mer
zeeziekte
เมาเรือ
mabuk laut
دوارٌ بحريٌّ
समुद्रशक्ति
מחלת ים
deniz tutması
ugonjwa wa baharini
سمندری بیماری
چاک و شکاف و پاره شدگی
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
گدایی، گدایی در خانه ها
دریوزه کردن: گدایی کردن،برای مثال نوری از پیشانی صاحبدلان دریوزه کن / شمع خود را می بری دل مرده زاین محفل چرا (صائب - ۱۹)
دریوزه کردن: گدایی کردن،
مربوط به دیروز، کنایه از مربوط به گذشته
پارگی، پاره شدگی، چاک، شکاف، کنایه از پررویی، بی شرمی