افسوس، حسرت، دژوان، دژواخ، دژالون، کلمه ای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه و غم بر زبان آورده می شود مثلاً دریغ که او زد و رفت، مضایقه، امتناع
دریغ آمدن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی، دریغ داشتن
دریغ خوردن: افسوس خوردن
دریغ داشتن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی
دریغ کردن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی، دریغ داشتناَفسوس، حَسرَت، دَژوان، دَژواخ، دِژالون، کلمه ای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه و غم بر زبان آورده می شود مثلاً دریغ که او زد و رفت، مضایقه، امتناع
دریغ آمدن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی، دریغ داشتن
دریغ خوردن: افسوس خوردن
دریغ داشتن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی
دریغ کردن: مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی، خودداری از کمک کردن به کسی، دریغ داشتن