- دریاقه
- می، پاد زهر
معنی دریاقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مصغر دریا، آبی ایستاده، دریای کوچک و محدود و آبگیر
دریای کوچک که از هر طرف خاک بر آن احاطه کرده باشد
تازی گویش شامی زرد آلو، شفتالو
تریاک
در خصوص، در مورد، در رابطه، راجع به، درمورد، در باب
وصول، احساس، درک، اخذ، ادراک
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
در بزرگ، در قلعه
کوته بالا
باقیمانده
درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت
منسوب به دریا بحری آبی: اسب دریایی
وجد، وجدان، درک، ترمیم، مرمت، تلافی، گرفتن
دریا بغ دریا سالار
دریاچه بحیره
دریا چه
قسمتی از آب که از هر طرف بخشکی محاط است و بدریا یا اقیانوس راه ندارد دریای کوچک دریااک بحیره
دریافت، فهم، ادراک
گشادگی میان دو کوه
مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، کنایه از فرزند عزیز
زمان دراز، کهن
دو یا چند لنگه دروازه که روی لامپ نوردهی نصب می شود و کار آن جهت دادن به نور، خلق سایه و جلوگیری از تابش مستقیم نور به عدسی دوربین فیلمبرداری است.
گدایی، گدایی در خانه ها
دریوزه کردن: گدایی کردن،برای مثال نوری از پیشانی صاحبدلان دریوزه کن / شمع خود را می بری دل مرده زاین محفل چرا (صائب - ۱۹)
دریوزه کردن: گدایی کردن،
در بزرگ، در شهر، در قلعه، در ورزش چهارچوبی دارای دو تیرک عمودی و یک تیرک افقی که بر روی آن تور انداخته باشند
دیرین، دیرینه، کهن، زمان دراز
مرد بسیار بخشنده و باگذشت، دلیر
آبی که در زمستان در سر ناودان یا در جای دیگر یخ بسته و آویزان شده باشد، دنگاله، دنگداله، گلفهشنگ، گلفخشنگ
کسی که شراب بسیار بخورد و مست نشود، دریانوش
دریافتن، گرفتن، گرفتن پول یا چیز دیگر از کسی، پی بردن به امری یا مطلبی، ادراک، فهم
راهی که از میان دو کوه بگذرد، گشادگی میان دو کوه