جدول جو
جدول جو

معنی درگیر - جستجوی لغت در جدول جو

درگیر
گرفتار، گیرافتاده
درگیر شدن: گرفتار شدن، آغاز شدن زد و خورد، افروخته شدن آتش جنگ و نبرد
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
فرهنگ فارسی عمید
درگیر
دچار، گرفتار، درگیرنده
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
فرهنگ لغت هوشیار
درگیر((دَ))
گرفتار، مشغول، آغاز زد و خورد
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
فرهنگ فارسی معین
درگیر
گلاویز، گرفتار، مشغول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درگیر
متضمّنٌ
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به عربی
درگیر
Conflicted, Embroiled
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درگیر
en conflit, impliqué
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
درگیر
সংঘাতপূর্ণ , জড়িত
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به بنگالی
درگیر
متصادم , الجھا ہوا
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به اردو
درگیر
çatışmalı, karışmış
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
درگیر
mgongano, husika
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
درگیر
בקונפליקט , מעורב
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به عبری
درگیر
갈등하는 , 휘말린
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به کره ای
درگیر
対立した , 巻き込まれた
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
درگیر
संघर्षरत , उलझा हुआ
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به هندی
درگیر
konflik, terlibat
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
درگیر
ขัดแย้ง , พัวพัน
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به تایلندی
درگیر
in conflict, verstrikt
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به هلندی
درگیر
en conflicto, envuelto
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
درگیر
in conflitto, coinvolto
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درگیر
em conflito, envolvido
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
درگیر
冲突的 , 卷入的
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به چینی
درگیر
skonfliktowany, zamieszany
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به لهستانی
درگیر
конфліктний , сплутаний
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درگیر
im Konflikt, verwickelt
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به آلمانی
درگیر
находящийся в конфликте , вовлечённый
تصویری از درگیر
تصویر درگیر
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درگیری
تصویر درگیری
نزاع، منازعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
Involvement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
вовлеченность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
Beteiligung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
залученість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
zaangażowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
参与
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
envolvimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
coinvolgimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی