- درویشی
- فقر تهی دستی افلاس مقابل توانگری مالداری، زهد گوشه نشینی، عرفان قلندری تصوف
معنی درویشی - جستجوی لغت در جدول جو
- درویشی
- تهیدستی، فقر، گوشه نشینی، تصوف
- درویشی
- فقر، تهیدستی، گوشه نشینی، تصوف، عرفان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درویش و صوفی نبودن، ظاهرا درویش و صوفی بودن و برخلاف اصول درویش و، برخلاف مروت و انسانیت با دوستان و معاشران رفتار کردن، مقید و متکلف و اهل آداب و رسوم بودن
غفلت اهمال: و هم فی غفله و ایشان در فرو یشی اند
اهمال، غفلت
گدا، خواهنده از درها، بی بضاعت، بی چیز، مفلس
منسوب به رویش. یا دستگاه رویشی مجموعه اندامهایی که جهت رشد و نمو گیاهان به کار می افتد و آنها عبارتند از: ریشه ساقه برگ مقابل دستگاه زایشی
صوفی، کنایه از کسی که به اندک مایه از مال دنیا قناعت می کند، کنایه از تهیدست، بینوا، فقیر
آمپیریک
نزاع، منازعه
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
درو کرده
بریدن غله و علف از روی زمین درو کردن
قابل درودن شایسته درو کردن
نیازمندی، فقر تهیدستی
جمع درویش
زیر گوشی، بیخ گوشی
استدعا، التماس، تضرع
از خانواده های اصلی زبانی، شامل برخی زبان های رایج در جنوب دکن و جزیرۀ سیلان
دورو بودن، نفاق، تزویر، دورنگی، تظاهر به دوستی و پنهان داشتن کینه و دشمنی
دریوزه، گدایی، گدایی در خانه ها
بریدن گیاهان از روی زمین با داس یا ماشین درو، درو کردن
بدرفتاری، بدخویی کردن با مردم، بدکاری، بدکرداری، بدروشی
گرانش
مربوط یا منسوب به پرورش، پرورش یافته و پرورده شده در خارج از محیط طبیعی خود
دروشده
Bronchial
falseness
Involvement
Medicinal, Pharmaceutical