جدول جو
جدول جو

معنی درونج - جستجوی لغت در جدول جو

درونج
گیاهی با ساقۀ بلند و مجوف که روی زمین می خوابد، برگ های شبیه برگ بادام، گل های زرد رنگ، ریشۀ گره دار و به شکل عقرب و طعم تلخ که در طب به کار می رود، درونک عقربی، درونک، درونه
تصویری از درونج
تصویر درونج
فرهنگ فارسی عمید
درونج
(دَ نَ)
معرب درونک است و آن دوائی باشد بشکل عقرب و بسبب آن درونج عقربی خوانندش و گزیدگی جانوران را نافع است. (از برهان) (از آنندراج). صاحب منهاج گوید: دو نوع است فارسی و رومی بود و هر دو را درونج عقربی خوانند از بهر آنکه بشکل عقرب بود. صاحب جامع گوید: در کوهستان شام و اندلس بسیار باشد و گویندگزندگی جانوران زهردار را نافع بود. (از اختیارات بدیعی). به لغت فارسی بیخی است عقربی شکل خاکستری رنگ گره دار و عدد گره او زیاده از دو سه نمی باشد و با اندک تلخی و خوشبوی و با صلابت و اندرونش سفید و برگ گیاه او شبیه به برگ بادام و مایل به زردی و بر زمین فرش می شود، و مستعمل از او بیخ است و قوتش تا ده سال باقی است. و جهت خفقان و رفع طاعون و گزیدن عقرب و رتیلا و تقویت هاضمه نافع است. (از تحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی از تیره مرکبان و از نوع دورونیکوم (این لاتینی از لفظ درونج مأخوذ است). درونج عقربی دارای گلهای مرکب زرد و ریشه و برگ آن دارای مادۀ سمی است و بر ضد زهر عقرب بکار میرود. (از دائره المعارف فارسی). درونه. (نزهه القلوب). عقیربه. (یادداشت مرحوم دهخدا). درونج عقربی
لغت نامه دهخدا
درونج
پارسی تازی گشته درونک درونه از گیاهان گیاهی است دارای ساقه بلند و مجوف که بر زمین میخوابد. برگهای آن شبیه بادام و گلهایش زرد است و ریشه اش گره دار و بهیئت عقرب و طعمش تلخ است و در پزشکی مصرف دارد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دروند
تصویر دروند
چنگک، قلاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درونک
تصویر درونک
درونج، گیاهی با ساقۀ بلند و مجوف که روی زمین می خوابد، برگ های شبیه برگ بادام، گل های زرد رنگ، ریشۀ گره دار و به شکل عقرب و طعم تلخ که در طب به کار می رود، درونک عقربی، درونه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درونه
تصویر درونه
کمان، قوس، رنگین کمان، کمان حلاجی، آنچه به شکل کمان باشد، خمیده، کمانی، برای مثال بنفشه زار بپوشید روزگار به برف / درونه گشت چنار و زریره شد شنگرف (کسائی - ۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درونه
تصویر درونه
مقابل برونه، درون، اندرون، شکم
درونج، گیاهی با ساقۀ بلند و مجوف که روی زمین می خوابد، برگ های شبیه برگ بادام، گل های زرد رنگ، ریشۀ گره دار و به شکل عقرب و طعم تلخ که در طب به کار می رود، درونک عقربی، درونک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دروند
تصویر دروند
در آیین زردشتی کسی که اندیشه و گفتار و کردار بد داشته و از همۀ صفات خوب بی بهره باشد، بدکار، فاسق، بی دین، برای مثال درود از ما به بهدین خردمند / که دور است از ره و آیین دروند (زراتشت بهرام - لغت نامه - دروند)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارونج
تصویر ارونج
امعا سطبر گوسفند و مانند آن به گوشت آکنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درونی
تصویر درونی
داخلی، باطنی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است دارای ساقه بلند و مجوف که بر زمین میخوابد. برگهای آن شبیه بادام و گلهایش زرد است و ریشه اش گره دار و بهیئت عقرب و طعمش تلخ است و در پزشکی مصرف دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دروند
تصویر دروند
کافر بیدین مرتد. چنگک غلاب معلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دروند
تصویر دروند
((دُ وَ))
کافر، بی دین، مرتد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دروند
تصویر دروند
((دَ وَ))
چنگک، قلاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درونه
تصویر درونه
((دَ نَ یا نِ))
کمان حلاجی، هر چیز که به شکل کمان باشد، قوس قزح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درونی
تصویر درونی
باطنی، داخلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درونی
تصویر درونی
Inward, Inner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درونی
تصویر درونی
intérieur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درونی
تصویر درونی
iç, içsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درونی
تصویر درونی
내부의 , 내면의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درونی
تصویر درونی
内部の , 内向的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درونی
تصویر درونی
פנימי , פנימי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درونی
تصویر درونی
आंतरिक , आंतरिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درونی
تصویر درونی
batin
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درونی
تصویر درونی
ภายใน , ภายใน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درونی
تصویر درونی
внутренний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درونی
تصویر درونی
innerlijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درونی
تصویر درونی
interior, interno
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درونی
تصویر درونی
interno, interiore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درونی
تصویر درونی
interior
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درونی
تصویر درونی
内部的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درونی
تصویر درونی
wewnętrzny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درونی
تصویر درونی
внутрішній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درونی
تصویر درونی
innerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درونی
تصویر درونی
wa ndani
دیکشنری فارسی به سواحیلی