- درندگی
- عمل درنده، سبعیت
معنی درندگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیزی، برش، عمل برنده
چاک و شکاف و پاره شدگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
دوندگی به نشاط، خرامندگی
عمل خریدار، خریداری
نگهداری و سرپرستی
حالت و چگونگی پرنده
پارگی، پاره شدگی، چاک، شکاف، کنایه از پررویی، بی شرمی
تک و دو، عمل دونده
Bluntness
тупость
Stumpfheit
тупість
tępotliwość
dureza
durezza
dureza
brutalité
stompheid
ความทื่อ
ketajaman
कठोरता
মূর্ততা
کٹائی