جدول جو
جدول جو

معنی درمانلو - جستجوی لغت در جدول جو

درمانلو
(دَ)
دهی است جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 16 هزارگزی خاور گرمی و 6 هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به گرمی، با 146 تن سکنه. آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درماندن
تصویر درماندن
فرو ماندن، ناتوان شدن، بیچاره شدن، عاجز شدن، فقیر و تهی دست شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درمانده
تصویر درمانده
بیچاره، ناتوان، عاجز، فقیر، بی چیز
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
میوه ای است قرمزرنگ که مزۀ شیرین دارد و درخت گونه ای از آن در ساحل خزر تا 110 گز ارتفاع دیده شده و آنرا کلهو نامند و گونۀ دیگر که بر کلهو پیوند کنند میوه های درشت شیرین دهد. خرمای اربه. خرمای اربو. خرمای هندو. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از بخش حومه شهرستان بجنورد و مرکز دهستان کسبایر است. 404 تن سکنه دارد. محصول آن غلات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. سکنۀ آن 211 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه. سکنۀ آن 558 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و نخود و عدس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان جعفرآباد بخش حومه شهرستان قوچان واقع در25 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 10 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ قدیم قوچان بمشهد، جلگه معتدل، دارای 174 تن سکنه، فارسی و کردی زبان، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و سیب زمینی و شغل اهالی آن زراعت و مالداری وراه آنجا مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
ناتوان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
((دَ دَ))
بیچاره شدن، ناتوان گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درمانده
تصویر درمانده
((دَ دِ))
ناتوان، فرومانده، جمع درماندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درمانده
تصویر درمانده
عاجز، مفلوک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درماندن
تصویر درماندن
عاجز شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
معالج نفسي
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
Therapist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
thérapeute
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
セラピスト
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
معالج
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
থেরাপিস্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
tabibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapist
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
치료사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
מַטפֵּל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
चिकित्सक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
นักบำบัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
therapeut
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapeuta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapeuta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
治疗师
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapeuta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
терапевт
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
Therapeut
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
терапевт
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درمانگر
تصویر درمانگر
terapeuta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی