دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 20 هزارگزی باختر ششتمد و 15 هزارگزی باختر راه شوسۀ سبزوار به کاشمر با 290 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 20 هزارگزی باختر ششتمد و 15 هزارگزی باختر راه شوسۀ سبزوار به کاشمر با 290 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
زنی که به شب آمد و رفت نماید، ناقه دردم، شتر مادۀ کلان سال، و میم آن زائد است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ویا ماده شتری که دندانهای او به ’دردر’ و ریشه آن رسیده باشد. (از منتهی الارب). و رجوع به درداء شود
زنی که به شب آمد و رفت نماید، ناقه دردم، شتر مادۀ کلان سال، و میم آن زائد است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ویا ماده شتری که دندانهای او به ’دردر’ و ریشه آن رسیده باشد. (از منتهی الارب). و رجوع به درداء شود
فوراً. فی الفور. درزمان. درساعت. دروقت. همان دم. حالی. بی درنگ. برفور: نگون اندرآمد شماساس گرد بیفتاد بر جای ودردم بمرد. فردوسی. برون رفتم از جامه دردم چو شیر که ترسیدم از زجر برنا و پیر. سعدی
فوراً. فی الفور. درزمان. درساعت. دروقت. همان دم. حالی. بی درنگ. برفور: نگون اندرآمد شماساس گرد بیفتاد بر جای ودردم بمرد. فردوسی. برون رفتم از جامه دردم چو شیر که ترسیدم از زجر برنا و پیر. سعدی