جدول جو
جدول جو

معنی درغز - جستجوی لغت در جدول جو

درغز
(دَ غَ)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز واقع در99 هزارگزی جنوب خاوری کبود گنبد. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دراز
تصویر دراز
بلند، کشیده
دراز کشیدن: به پشت روی زمین خوابیدن و پاها را درازکردن، خوابیدن بر روی زمین یا بستر برای استراحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درغم
تصویر درغم
از الحان قدیم ایرانی، برای مثال چنان مستغرقم در غم که مطرب / اگر در غم سراید غم فزاید (ابوسلیک - شاعران بی دیوان - ۶)
فرهنگ فارسی عمید
(دُ)
درزیه. طایفه ای از اسماعیلیان که در کوهستانهای شام باشند منسوب به ابومحمد عبدالله درزی صاحب دعوت حاکم بأمرالله فاطمی. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درزیه و دروزیه شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
جمع واژۀ درز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ درز، به معنی شکاف جامه که دوخته باشند. (آنندراج). و به معنی محل پیوند دو چیز. (غیاث). رجوع به درز شود.
- بنات الدروز، شپش و رشک. (دهار) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
بزرگترین جزایر دریای فارس در میانۀ جنوب و مغرب بندرعباس، به مسافت پنج فرسخ کمتر است. درازای آن از قریۀ قشم تا قریۀ باسعیدو، از بیست ویک فرسخ بیشتر، پهنای آن در بعضی جاها نزدیک به هفت فرسخ باشد. کشت و زرع و نخلستان این جزیره، دیمی است. گذران اهالی آن از آب انبارهای بارانی است. قلیل زراعتی از آب چاه دارند. چند قلعۀ شاه عباسی و قریه در این جزیره افتاده است، مانند: قریۀ باسعیدو، بند حاجی علی، پی پشت و تول، تولا، درکو، درکهان، دیرستان، رام کان، زیرنگ، زینبی، سوزا، سهیلی، قشم، گربه دان، کنار سیاه، کوردان، کورسیاه، گیسو وگوی، لافت، ماه فون و هکر. (فارسنامۀ ناصری ص 315)
لغت نامه دهخدا
(بَ غَ)
بچۀ گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ)
دهی است از بخش ماهان شهرستان کرمان واقع در 30 هزارگزی جنوب ماهان و 15 هزارگزی راه شوسۀ بم به کرمان، با 205 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. مزرعۀ شوروئیه جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دروز
تصویر دروز
جمع درز، پارسی تازی گشته درزها شکاف های دوخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراز
تصویر دراز
طویل طولانی، طولی شکل
فرهنگ لغت هوشیار
نام نژادی از بز که مانند بز آنقره و بز کشمیر دارای کرک وپشم لطیف است و از کرک آن شال و دستکش میبافند. اصل نژاد مرغز از نسل نژاد بزهای کشمیر و آنقره است بهمین جهت در تقسیم بندی علمی آنرا جزو بز آنقره یا کشمیر محسوب میدارند، قسمی پوست بز پر پشم از نژاد مرغز که آنرا بر زمین گسترند و نیز دوریشان بصورت جامه پوشند: رواج پوست مرغز که در بسطام و شاهرود تربیت میکنند و بعمل میاورند. توضیح ظاهرا این کلمه ماخوذ ازنام مرغز شهر معروف است چه نوشته اند آنجا موی گوسفندان نرم و بلند وپیچیده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراز
تصویر دراز
((دِ))
طولانی، طویل، کشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درغم
تصویر درغم
((دَ غَ))
نام نوایی از آهنگ های موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دراز
تصویر دراز
طويلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دراز
تصویر دراز
Lanky, Lengthy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دراز
تصویر دراز
dégingandé, long
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دراز
تصویر دراز
larguirucho, extenso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دراز
تصویر دراز
ผอมสูง , ยาวนาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دراز
تصویر دراز
schlaksig, langwierig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دراز
تصویر دراز
довготелий , довгий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دراز
تصویر دراز
wysoki i chudy, długi
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دراز
تصویر دراز
瘦长的 , 冗长的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دراز
تصویر دراز
magricela, longo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دراز
تصویر دراز
লম্বা-প্যাংলা , দীর্ঘ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دراز
تصویر دراز
لمبا پتلا , طویل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دراز
تصویر دراز
mwembamba mrefu, ndefu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دراز
تصویر دراز
allampanato, lungo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دراز
تصویر دراز
uzun boylu ve zayıf, uzun
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دراز
تصویر دراز
키 크고 마른 , 길고 지루한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دراز
تصویر دراز
ひょろ長い , 長い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دراز
تصویر دراز
долговязый , длительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دراز
تصویر دراز
लंबा-पतला , लंबा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دراز
تصویر دراز
jangkung, panjang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دراز
تصویر دراز
slungelig, langdurig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دراز
تصویر دراز
גבוה ורזה , ארוך
دیکشنری فارسی به عبری