- درستویی (دُ رُ)
نسبتی است به درستویه که نام مردی است. (از الانساب سمعانی)
معنی درستویی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سَ بِ)
لغت نامه دهخدا
محیل و مکار بودن:
ز سربتویی خود شیخ مارگیر مدام
ز دست خود چو کشف از شکنجۀ قفس است.
محسن تأثیر (از آنندراج)
ز سربتویی خود شیخ مارگیر مدام
ز دست خود چو کشف از شکنجۀ قفس است.
محسن تأثیر (از آنندراج)
(دُ رُ)
لغت نامه دهخدا
حالت درشتخو. درشت خو بودن. فظاظه. (دهار). فظاظت. خشونت. تندخوئی و کج خلقی. (ناظم الاطباء) : غایت نادانی است... معاشقت زنان به درشتخویی. (کلیله و دمنه).
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی.
زمانه بوتۀ خار از درشتخویی تست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است.
صائب
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی.
زمانه بوتۀ خار از درشتخویی تست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است.
صائب
عمل شستن دست (و صورت)، دستگاهی دارای شیرآب که بدان و صورت را شویند و آن نیز دارای ظرفی مقعر است که آب در آن ریزند و از مجرای آن وارد لوله شده خارج گردد
راستگویی، صداقت، صدق
متضاد: دروغگویی
متضاد: دروغگویی
دقّت، صحّت، درستی