درسه. عفو. رحمت. گذشتن از جرایم. بخشیدن گناه. (برهان) (از آنندراج). - درسته کردن، عفو کردن. بخشیدن: هر آنکو کند جرم مجرم درسته کند فضل حق از دمندانش رسته. رضی الدین علی لالای قزوینی
درسه. عفو. رحمت. گذشتن از جرایم. بخشیدن گناه. (برهان) (از آنندراج). - درسته کردن، عفو کردن. بخشیدن: هر آنکو کند جرم مجرم درسته کند فضل حق از دمندانْش رسته. رضی الدین علی لالای قزوینی
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زرو، زلو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، مکل، دیوک، دیوچه، دشتی، علق
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زَرو، زَلو، جَلو، شَلک، شَلکا، شَلوک، مَکِل، دیوَک، دیوچِه، دُشتی، عَلَق
فرستاده، برای مثال به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین / فرسته فرستاد زی شاه چین (فردوسی - ۱/۱۰۸)، فرسته فرستاد با خواسته / غلامان و اسبان آراسته (دقیقی - ۸۳)
فرستاده، برای مِثال به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین / فرسته فرستاد زی شاه چین (فردوسی - ۱/۱۰۸)، فرسته فرستاد با خواسته / غلامان و اسبان آراسته (دقیقی - ۸۳)
آنچه او را پرستند و ستایش کنند بحق همچو خدای تعالی و بباطل همچو بت پرستیده، پرستش عبادت: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ک) (کسائی)، زن خدمتکار
آنچه او را پرستند و ستایش کنند بحق همچو خدای تعالی و بباطل همچو بت پرستیده، پرستش عبادت: ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ک) (کسائی)، زن خدمتکار