- دردار
- آوای دهل، درخت پشه
معنی دردار - جستجوی لغت در جدول جو
- دردار
- دارای در مثلاً جعبۀ دردار، دربان
صدای طبل، آواز دهل
- دردار ((دَ))
- درخت پشه، شجره البق، سفیدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که پدر دارد، کنایه از نجیب، اصیل، نیک نژاد
کنایه از نجیب، اصیل
مشغول
آسپیرین
زیارت، قرار، جلسه
بیت، خانه، مسکن، عمارت، سرای، بارگاه، امرا
نگهبان قلعه حافظ حصار کوتوال
دارنده زوزندار
مهایک مودار
بکار آینده، لازم
درگاه
نجار، چوب تراش
گوشه نشین و زاهد
تپه هموار
آوای دهل گلوله ای مرکب از عطریات که آنرا بر دست گیرند و گاه گاه بو کنند شمامه، هر میوه خوشبو، گیاهی است از تیره کدوییان دارای میوه ای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ شبیه به گرمک که خطوط سبز یا سفید دارد شمام درداب
دندان ریخته: زن، ریگ توده، پیراشتر: ماده، مونث ادرد زنی که دندانهایش ریخته باشد
دارنده دم مانند اسب و استر
ترکی کارسانه از پرندگان
معشوق محبوب، دلیر شجاع با جرات دلاور
نگاه کردن، نگریستن، مشاهده نظر
باردار میوه دار. (صفت. بردن) در ترکیب آید بمعنی برنده حامل: فرمانبردار نامبردار
سرکرده یا سرپرست مردم ده
عادل، دادگر
پارسی تازی گشته تختار تختدار جامه خواب جامه پیسه سیاه و سپید