جدول جو
جدول جو

معنی درتر - جستجوی لغت در جدول جو

درتر
دریرتر، بعد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درتا
تصویر درتا
(دخترانه)
در (عربی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مروارید، همتای در
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکتر
تصویر دکتر
پزشک، طبیب، کسی که بالاترین درجه و رتبه را در یکی از رشته های علمی (پزشکی، حقوق، ادبیات، فلسفه و غیره) از دانشگاه گرفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفتر
تصویر دفتر
دستۀ کاغذ ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطالب و اشعار یا حساب ها را بنویسند، کتابچه، جزوه، کنایه از اتاق کار، محل جمع آوری نامه ها، کنایه از جایی که منشیان و دبیران در آنجا نامه ها را بنویسند
دفتر جز جمع: دفتری که در آن نتیجۀ ارزیابی مالیاتی ناحیه ای را می نوشتند
دفتر روزنامه: دفتری که بازرگان و سوداگر داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسد
دفتر کل: دفتری که قرض و طلب یک تجارت خانه یا بنگاه در آن نوشته می شود
دفتر نماینده: اندیکاتور، دفتری که خلاصۀ نامه های رسیده و فرستادۀ یک اداره یا بنگاه در آن نوشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستر
تصویر دستر
دستره، اره دستی، ارۀ کوچک، داس کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختر
تصویر دختر
فرزند مادینه، دوشیزه، باکره
دختر آفتاب: کنایه از شراب، شراب لعلی
دختر تاک: کنایه از شراب، شراب انگوری، دختر تاک، انگور، خوشۀ انگور، دختر رز
دختر خم: کنایه از شراب، شراب انگوری
دختر رز: کنایه از شراب، شراب انگوری، دختر تاک، انگور، خوشۀ انگور، برای مثال دختر رز که تو بر طارم تاکش دیدی / مدتی شد که بر آونگ سرش در کنب است (انوری - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربر
تصویر دربر
در بغل، در کنار، در سینه
دربر داشتن: در بغل داشتن، شامل بودن
دربر کشیدن: در آغوش کشیدن
دربر گرفتن: شامل بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درگر
تصویر درگر
درودگر، چوب تراش، نجار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتر
تصویر پرتر
آهاری که بر کاغذ و جامه مالند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرتر
تصویر دیرتر
زمانی بیشتر، مدتی دراز
فرهنگ لغت هوشیار
فرزند مادینه انسان بنت ابنه، زن مرد ندیده باکره. یا دختر آفتاب شراب لعلی یا دختر خم شراب لعلی، انگور دانه انگور. یا دختر روزگار حادثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتر
تصویر برتر
بالاتر بلندتر (ماده و معنی) اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفتر
تصویر دفتر
نامه های فراهم آورده
فرهنگ لغت هوشیار
گرد اندام، ستور تیزرو، چراغ روشن، تیز دویدن، خویروانی روان شدن خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستر
تصویر دستر
داس کوچک دندانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپماید، آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته اجتهاد رسیده، دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه و غیره و دارنده درجه دکتری، عالیتری درجه ایست که دانشگاهها اعطا میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربر
تصویر دربر
در کنار، در سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درور
تصویر درور
بازار گرمی، نرم شدن، خویرانی (خوی عرق)، خازروانی (خاز خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشتر
تصویر درشتر
درشت تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درستر
تصویر درستر
درست تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردر
تصویر دردر
آواره بی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتر
تصویر برتر
((بَ تَ))
بالاتر، بلندتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختر
تصویر دختر
((دُ تَ))
فرزند مادینه، بنت، دخت، دوشیزه، زن مرد ندیده
فرهنگ فارسی معین
((دُ تُ))
کسی که بالاترین مراحل علمی را طی کرده و در رشته ای به درجه اجتهاد رسیده باشد، پزشک، داروساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفتر
تصویر دفتر
((دَ تَ))
دسته کاغذ سفید ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطلب نویسند، جایی که در آن کارهای اداری یا بازرگانی انجام گیرد، جزوه، کتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکتر
تصویر دکتر
پزشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرتر
تصویر دیرتر
بعدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دورتر
تصویر دورتر
ابعد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرتر
تصویر دیرتر
Later
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
Elite, Outstanding, Preeminent, Premium, Superior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
элита , выдающийся , премиум , превосходный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دیرتر
تصویر دیرتر
позже
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برتر
تصویر برتر
Elite, herausragend, Premium, überlegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیرتر
تصویر دیرتر
später
دیکشنری فارسی به آلمانی