دهی است از دهستان رباطات بخش خرانق شهرستان یزد، واقع در 40هزارگزی جنوب خرانق و 26هزارگزی راه خرانق به اشکذر، با 212 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رباطات بخش خرانق شهرستان یزد، واقع در 40هزارگزی جنوب خرانق و 26هزارگزی راه خرانق به اشکذر، با 212 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دربا. دربایست. دروایست. ضروری و مایحتاج. (برهان). محتاج الیه. لازم. از ضروریات. اندربای: از همه شاهان امروز که دانی جز او مملکت را و بزرگی و شهی را دربای. فرخی. بدمهر بتی و سنگدل یاری لیکن چو دل و چو دیده دربایی. فرخی. اکنون آنچه دربای است در این باب، درخواهم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 413). همه کار فغفور و زیبای اوی بیاراست آن رسم دربای اوی. اسدی. به دربای آن سرو یازنده بالا کف راد خود را سوی کیسه یازی. سوزنی. نیستم بی جمال تو سر چشم ای جهان را چو چشم سر دربای. رضی نیشابوری. آنکه چون مردمک دیده بود پیوسته فتح را در صف کین میر سپاهش دربای. سیف اسفرنگی. ، سزاواری. شایستگی. لیاقت. (ناظم الاطباء)
دربا. دربایست. دروایست. ضروری و مایحتاج. (برهان). محتاج الیه. لازم. از ضروریات. اندربای: از همه شاهان امروز که دانی جز او مملکت را و بزرگی و شهی را دربای. فرخی. بدمهر بتی و سنگدل یاری لیکن چو دل و چو دیده دربایی. فرخی. اکنون آنچه دربای است در این باب، درخواهم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 413). همه کار فغفور و زیبای اوی بیاراست آن رسم دربای اوی. اسدی. به دربای آن سرو یازنده بالا کف راد خود را سوی کیسه یازی. سوزنی. نیستم بی جمال تو سر چشم ای جهان را چو چشم سر دربای. رضی نیشابوری. آنکه چون مردمک دیده بود پیوسته فتح را در صف کین میر سپاهش دربای. سیف اسفرنگی. ، سزاواری. شایستگی. لیاقت. (ناظم الاطباء)