جدول جو
جدول جو

معنی دراسون - جستجوی لغت در جدول جو

دراسون
(دِ)
مشروبی کمی تلخ که از برنج می سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آراستن
تصویر آراستن
زینت دادن، زیور کردن، خوش نما گردانیدن، برای مثال چنین تا بیامد مه فوردین / بیاراست گلبرگ روی زمین (فردوسی - ۸/۲۳۷)، آرایش کردن
نظم و ترتیب دادن، چیدن
گستردن، راست کردن
فراهم کردن، آماده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دراندن
تصویر دراندن
پاره کردن، چاک دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درایان
تصویر درایان
در حال حرف زدن، دراینده، گوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژالون
تصویر دژالون
دریغ، افسوس، حسرت، دژوان، دژواخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجستن
تصویر درجستن
جستن، پریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراندن
تصویر دراندن
پاره کردن چاک دادن دریدن شکافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخستن
تصویر درخستن
مجروح کردن، داغ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
زیور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیامون
تصویر دیامون
فرانسوی آبگین از سنگ های گرانبها الماس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسخون
تصویر راسخون
جمع راسخ، پایدارها استواران جمع راسخ راسخین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراصون
تصویر خراصون
جمع خراص، دروغگویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارسین
تصویر دارسین
پارسی تازی گشته دارچین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراندن
تصویر دراندن
((دَ دَ))
درانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
((خُ))
مشرق، مقابل بابل، مغرب، نغمه ای است از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
((تَ))
زینت دادن، زیور کردن، نظم دادن، آماده کردن، قصد کردن، مجهّز کردن (سپاه)، هماهنگ کردن (موسیقی)، غنی کردن، بی نیاز کردن، گماشتن، مأمور کردن، منقش کردن، آباد کردن، معمور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
Primp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
se préparer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع دهستان بالا خیابان لیتکوه بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
سر دردرگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
خراسان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
arreglarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
तैयार होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
berdandan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
แต่งตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
zich opdoffen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
打扮
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
truccarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
arrumar-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
stroić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
наряджатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
sich aufbrezeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
прихорашиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
להתקשט
دیکشنری فارسی به عبری