جدول جو
جدول جو

معنی دراخم - جستجوی لغت در جدول جو

دراخم
(دْرا / دِ)
صورت قدیم کلمه یونانی درهم است. (ایران باستان ج 3 ص 1674). بعضی این لفظرا از کلمه ’دراگ من’ آسوری دانند به معنی شصت ویک من. و من وزن بابلی است. (ایران باستان ج 3 ص 2675)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داخم
تصویر داخم
رزق، روزی، خورش
فرهنگ فارسی عمید
بیماری عفونی ملتحمه و قرنیه چشم که به وسیلۀ میکروب مخصوصی سرایت می کند و عوارض آن عبارت است از تورم پردۀ چشم و بروز جوش ها یا دانه های درشت در طرف داخل پلک و خارج شدن چرک
فرهنگ فارسی عمید
نمایش یا داستانی که به حوادث زندگی نزدیک باشد و مطالب غم انگیز و خنده دار هر دو در آن وجود داشته باشد، کنایه از ناراحت کننده و غم انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(دْرا / دِ)
دراخم. دراخما. دراخمه. تلفظ یونانی درهم. (المعرب جوالیقی ص 148). و نیز رجوع به کتاب النقود العربیه ص 24 و 88 شود
لغت نامه دهخدا
(دْرا / دِ)
مسکوکی در یونان امروزی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دراخمه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ هَِ)
جمع واژۀ درهم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). درمها. سکه های نقره. دراهیم: و شروه بثمن بخس دراهم معدوده و کانوا فیه من الزاهدین. (قرآن 20/12). و او را به بهایی اندک، به چند درهم شمرده شده فروختند، و در اوبی تمایل بودند. عبداﷲ زبیر در مکه به امر حکومت قیام کرد، فرمان داد تا دراهم مستدیر سکه زدند و او اول کسی بود که دراهم را بشکل مدور ضرب نمود و قبل از آن دراهم بی نقش و محکوک الخط و ممسوخ السکه بود و از جهت ترکیب کوتاه و ناصاف، عبداﷲ زبیر مدور گردانید آنرا و بر یک روی درهم ’محمد رسول اﷲ’ و بر روی دیگر آن ’امر اﷲ بالوفاء و العدل’ سکه زدند. (رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی). (برادر عبداﷲ زبیر) مصعب نیز دراهمی در عراق بضرب رسانید و هر ده درهم از آن را هفت مثقال قرار داد. (رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی).
دوست به دنیی و آخرت نتوان داد
صحبت یوسف به از دراهم معدود.
سعدی.
مکس، دراهم که در جاهلیت در بازاراز بایع می گرفتند. (منتهی الارب).
- دراهم اسجاد، دراهمی که بر آنها صورت اصنام بود که آن راسجده می کردند. (منتهی الارب). و رجوع به اسجاد در همین لغت نامه شود.
- دراهم القدره، دراهمی بود که منصور حلاج در حدود سالهای 298- 301 هجری قمری در اهواز و دیه های اطراف آن بهمراه طعام و شراب بین مردم تقسیم می کرد. (از خاندان نوبختی مرحوم عباس اقبال ص 116).
- دراهم رباعیات، مأمون، دراهمی سکه کرد به مرو قبل از قتل برادرش امین و آن دراهم مسمی به رباعیات بود و تا زمانی چند آن دراهم رواج و روا بود. (رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی).
- دراهم سودی، نوعی درهم: معاویه امر به ضرب نمود دراهم سودی را که کمتر از شش دانق بود و بعبارت اخری پانزده قیراط یک حبه یا دو حبه کم بود. (رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی).
- دراهم سودیه، دراهم سودی. نوعی درهم: زیادبن ابیه بعضی ازدراهم سودیه را بضرب رسانید و وزن هر ده درهم را هفت مثقال قرارداد و وزن دراهم را بر روی آنها نقش نمود و آن نقود مذکوره جاری مجرای درهم شد. (رسالۀ اوزان و مقادیر مقریزی)، امروزه، بر مطلق نقود و پول اطلاق می شود. (از اقرب الموارد). و رجوع به درهم شود
لغت نامه دهخدا
(تْرا / تَ خُ)
مرضی است مسری و مزمن که در همجو، مخصوصاً در قسمت لاپلکی آن دانه هایی تولیدمی کند که کم کم به قسمت همجوی بن کیسی و حتی روی یامه (قرنیه) رسیده و بالاخره منجر به پژمردگی همجو میگردد که بشکل نوارهای التیامی در پشت پلک دیده میشود.
نشانه ها: مانند اغلب امراض مزمن شروع تراخم نیز بی سروصدا و مخفی است، بطوری که غالباً ممکن است شخص ماهها و سالها مبتلا به تراخم باشد بدون این که مختصر توجهی به کسالت خود نموده باشد. به این ترتیب ابتدای این کسالت را غالباً هنگام معاینۀ بچه ها قبل از ورود به کودکستان یا دبستان و یا معاینۀ سربازان میشود دید. گاهی نیز برحسب اتفاق در موقعی که شخص برای چیز دیگر مثلاً ضربۀ چشم یا همجوئید حاد مراجعه می کند، پزشک به تراخم او پی میبرد، و اگر از این بیماران که در روی همجوی پلکی آنان پراز دانه های تراخمی است تحقیقاتی از سابقۀ چشم آنهابعمل آید معمولاً اظهار میدارند که تاکنون چشم درد نکشیده اند. فقط گاهی برخی از اشخاص خیلی حساس برای سنگینی پلکها و تاب ترسی (خوف النور) رجوع کرده و اظهار میدارند که صبحها خیلی بزحمت چشمها را باز می کنند، یادر موقع کار چشمهایشان آب ریزش دارد بنابراین نشانه های نهشتی در ابتداء همان آبریزش و تاب ترسی و سنگینی و خستگی چشمهاست. علایمی که چشم پزشک می تواند ببیند، در دورۀ سیر تراخم متفاوت است و بهمین جهت دانشمندان تراخم را به حالتهای مختلف تقسیم کرده و دورۀ دوم را که دورۀ تراخم کامل است برحسب اینکه با همجوئید فصلی یا همجوئید سوزاکی توأم باشد بدسته های فرعی منقسم نموده اند. در اینجا برای سهولت امر از دسته های فرعی صرفنظر میشود و برای اینکه علائم تراخم را در حالات و دوره های مختلف آن شرح دهیم آنرا بشرح زیر تقسیم می کنیم: 1- تراخم اولیه یا مشکوک. 2- تراخم عمومی یا قطعی. 3- تراخم التیامی.
تراخم اولیه: این دوره از تراخم را چون هیچ نوع نشانۀ خارجی ندارد بیشتر در هنگام معاینۀ دانش آموزان دبستانها می توان دید، در این حال اگر پلکهای کودک مبتلا را برگردانده دقت کنیم دانه هایی بقطر چهار تا هشت دهم میلیمتر در روی همجوی لاپلکی (ملتحمۀ ظفره) مخصوصاً در کنار بالایی آن خواهیم دید و چون در کودکان لنفاوی مزاج نیز دانه هایی شبیه بدانه های نامبرده منتها قدری کوچکتر دیده میشود و این خود باعث اشتباه در تشخیص است، به این مناسبت این حالت از تراخم را برخی از دانشمندان تراخم مشکوک نامیده اند. فرق میان دانه های تراخمی و دانه های طبیعی در این است که دانه های تراخمی را همیشه رگهای کوچک احاطه کرده اند و مختصری هم از دانه های طبیعی بزرگتر میباشند و از طرف دیگر عده دانه های طبیعی شش تا هشت عددبیشتر نبوده و معمولاً در ثلث داخلی و خارجی کنار بالائی لاپلک (غضروف ظفره ای) جا دارند، در صورتی که عده دانه های تراخمی بزودی زیاد شده و تمام کنار بالایی لاپلک را میگیرد. دانه های داخلی غالباً بهم چسبیده و تودۀ بزرگی را درست می کنند، در صورتی که دانه های خارجی مدتها از یکدیگر جدا هستند. این حالت از تراخم ممکن است ماهها و سالها بدون تغییر مانده و بیمار از وجود آن آگاه نشود، فقط اشخاص حساس مختصر سنگینی در چشم خود احساس خواهند کرد.
تراخم عمومی: چنانکه اشاره شد ممکن است تراخم مدتها بحالت اول مانده و دانه ها از یک رج زیادتر نشوند ولی اغلب اوقات بیماری پیشرفت کرده و رجهای دوم و سوم از دانه های تراخمی پیدا شده و کم کم این دانه ها گوشتک (لحیمۀ دمعیه) و چینهای نیم هلالی و زاویۀ داخلی چشم را احاطه کرده و سطح همجوی لاپلکی (ملتحمۀ ظفری) را نیز پوشانیده و از آنجا هم گذشته به همجوی بن کیسی بالایی رسیده و حتی به قسمت بالایی سطح قرنیه نیز میرسد. در این هنگام اگر تصادفاً پلک شخص مبتلا را برگردانند روی مخاط گلی رنگ، دانه های رنگ پریده ای که همان دانه های تراخمی هستند دیده میشوند و اگر به آنها همجوئیدهای دیگر ضمیمه نشده باشند ممکن است دانه ها را شمرد که گاهی در حدود سی دانه میشوند. در همین موقع غالباً دانه های تراخمی به همجوی پلکی تحتانی هم رسیده و بشکل دو رج دانه، یکی بلافاصله زیر کنار آزاد پلک و دیگری در ته بن کیسی همجو دیده می شوند. در معالجۀ تراخم باید همیشه این دانه ها را در نظر داشت. در هنگامی که دانه ها به همجوی پلک پائینی رسیده اند دانه های همجوی پلک بالایی کاملاً رسیده و شباهت زیادی به تخم ماهی و خاویار دارند و غالباً در موقع برگردانیدن پلک و یا در تحت مختصر فشارانگشت این دانه ها ترکیده و مایع لزج خون آلودی از آنها بیرون می آید. این مایع مخصوص تراخم بوده و در سایر همجوئیدها دیده نمی شود. علایم شخصی بیمار (نشانه های نهشتی) نیز در این موقع شدت یافته و سنگینی پلک زیادتر شده و گاهی یک نوع افتادگی پیدا می کند که اگر تراخم یکطرفی باشد از دور بهترین مشخص مرض خواهد بود. با همه این احوال همجو (ملتحمه) تحریکات زیادی نداشته ترشحات آن منحصر به اشک ریزی خیلی کم و ترشح مختصری که صبحها در گوشه های چشم منعقد شده است می باشد... این بود نشانه های معمولی تراخم، ولی باید دانست که در اینجا مثل اغلب بیماریها که علائم همواره یکسان نبوده و برحسب مزاج و اشخاص تغییر می کند. مثلاً بعضی اوقات سطح همجو کاملاً قرمزرنگ بوده و در روی آن عده زیادی برجستگیهای سرخ رنگ دیده میشوند که به آن منظرۀ مخملی یا توت فرنگی میدهند، گاهی این دانه ها در بن کیسی همجو خیلی بزرگتر از معمول شده و برجستگیهای بزرگی درست می کنند که ممکن است با همجوئید بهاری اشتباه گردد... بعضی اوقات در همجو اصلاً دانه ای دیده نمی شود، فقط یک نوع سرخی و کلفتی مخصوص در آن یافت میشود که با دواهای معمولی همجوئیدها اورام (ملتحمه) بهبودی نمی یابد و در این حال تنها دلیل وجود تراخم، فراهم بودن وسایل سرایت یعنی وجود تراخم در نزد معاشرین و نزدیکان بیمار میباشد.
حالت التیامی: موقعی است که دانه های تراخمی از بین رفته و نسج التیامی جای آنرا می گیرد، در همجوی پلکی مخصوصاً در قسمت لاپلکی آن خطوطسفیدرنگی نازک دیده میشود که بطور نامرتب یکدیگر راقطع کرده اند ولی با این حال بنظر می آید که غالباً همه بطرف یک مرکز التیامی که کمی پائین تر از وسط لاپلک (غضروف ظفره ای) قرار دارد متوجه میباشند. معمولاً وقتی که سیر تراخم نزدیک به تمام شدن است این مرکز بزرگتر شده و یک ناحیۀ کوچک التیامی درست می کند که کمی فرورفتگی داشته و شیار درازی نیز در وسط که به آن خط التیامی آرلت می گویند، در این محل همجو بقدری نازک شده است که بنظر می آید لاپلک (تارس) از چیزی پوشیده نیست. همجو در این حالت کاملاً به لاپلک چسبیده و شفافیت خود را از دست داده است بطوری که جوزه های میبومیوس دیگر دیده نمیشوند مگر وقتی که خراب شده و بشکل دانه های زردرنگی در روی همجوی گلی رنگ (رنگ گل هلو) دیده شود، این حالت التیامی در همجوی بن کیسی نیز اثر کرده و گاهی آنرا بقدری جمعمیکند که برگردانیدن پلکها را مشکل می سازد. این حالت آخرین مرحلۀ تراخم و گاهی دلیل بر بهبودی کامل است و منظرۀ آن بقدری ثابت و مشخص مرض است که غالباً آنرا جزء تعریف این بیماری بیان می کنند. مهمترین و خطرناکترین عوارض تراخم ترکیبات یامۀ (قرنیۀ) آن هستند که ممکن است گاهی به کوری انجامد. (از چشم و بیماریهای آن دکتر باستان ج 1 صص 159- 165). و رجوع به همان کتاب ص 165 و 183 شود
لغت نامه دهخدا
(دْرا / دِ مَ / مِ)
درهم. درخم. دراخما کلمه یونانی بلهجۀ لاتینی دراخما. واحد وزن و پول در میان یونانیان قدیم. وزن آن در نواحی مختلف متفاوت بود. ولی بجهت اعتبار تجارتی آتن ازقرن پنجم قبل از میلاد به بعد دراخمۀ آتن اهمیتی بمراتب بیش از بقیه یافت. دراخمۀ وزن قریب 4/36 گرم وزن داشت. دراخمه پول سکۀ سیمین بود به وزن کمی بیش از چهار گرم. درهم مأخوذ از دراخمه است. واحد پول در یونان کنونی نیز دراخمه نام دارد. (از دائره المعارف فارسی). درهم معرب دراخمه است. (النقود العربیه ص 88)
لغت نامه دهخدا
(دْرا / دِ)
دراخم. دراخمه. رجوع به دراخمه شود. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
یکی از امراض چشم که عوارض آن عبارتند ار تورم پرده چشم، بروز جوشها در داخل پلک و خارج شدن چرک و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراهم
تصویر دراهم
حمع درهم
فرهنگ لغت هوشیار
نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد زشت رفتار، قبیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داخم
تصویر داخم
روزی و رزق
فرهنگ لغت هوشیار
((تَ خُ))
از بیماری های چشم و آن متورم شدن پرده چشم و بروز جوش هایی در داخل پلک است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دراهم
تصویر دراهم
((دَ هِ))
جمع درهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درام
تصویر درام
((دِ))
نمایشنامه، نمایشنامه ای که در آن همه گونه رویدادی وجود دارد، چه غم انگیز، چه شادی آور
فرهنگ فارسی معین
چشم درد، تورم پرده چشم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از درام
تصویر درام
Drama
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درام
تصویر درام
drame
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درام
تصویر درام
드라마
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درام
تصویر درام
ドラマ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درام
تصویر درام
דרמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درام
تصویر درام
नाटक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درام
تصویر درام
drama
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درام
تصویر درام
drama
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درام
تصویر درام
драма
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درام
تصویر درام
drama
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درام
تصویر درام
dramma
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درام
تصویر درام
drama
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درام
تصویر درام
戏剧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درام
تصویر درام
dramat
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درام
تصویر درام
Drama
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درام
تصویر درام
драма
دیکشنری فارسی به روسی