معنی داخم
- داخم
- رزق، روزی، خورش
واژههای مرتبط با داخم
داخم
- داخم
- روزی و رزق
داخم
- داخم
- رزق و روزی. (جهانگیری) (برهان). رزق. (اوبهی)
دژخم
- دژخم
- بر نهاد بد خوی، زندان بان نگاهبان محبس، جلاد میر غضب
دایم
- دایم
- پایا، همیشگی، پاینده، همیشه
داخل
- داخل
- درون، تو یا درون، تو، اندرون
داخن
- داخن
- چوب پردود، خوی تباه
داخل
- داخل
- درون، اندرون، تو
دائم
- دائم
- همیشه آرمیده و ساکن، همواره، پیوسته، باقی، متصل
دایم
- دایم
- جاوید پایدار، همیشه همواره
