جدول جو
جدول جو

معنی درآبد - جستجوی لغت در جدول جو

درآبد
(دَ بَ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، در 13هزارگزی شمال خاوری مشهد کنار راه شوسۀ مشهد به تبادکان. جلگه و معتدل و دارای 185 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و قنات. محصولش: غلات و بنشن. شغل اهالی آن زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درآمد
تصویر درآمد
سود و بهره ای که از کار و تجارت یا ملک داری و زراعت به دست آید، سود، دخل، برای مثال درآمد مرد را بخشنده دارد / زمین تا درنیارد برنیارد (نظامی۲ - ۳۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ مَ)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 17هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان و 37هزارگزی جنوب راه شوسۀ مبارکه به اصفهان. با 165 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
جای در فراوان
لغت نامه دهخدا
(دُ)
ده از دهستان ایزدموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 18هزارگزی باختر اردبیل و 10هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز. کوهستانی، معتدل، و بر حسب سرشماری 1335 دارای 200 تن سکنه است. آب از رود آغ امام. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ بِ)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در 24هزارگزی شمال ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه، در 8500گزی جنوب خاوری مرزبانی و یک هزارگزی فیروزآباد. دامنه. سردسیر و دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، توتون، لبنیات، مختصر قلمستان و میوجات. شغل اهالی زراعت، قالیچه، جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است که تابستان از طریق زرین و پیر کاشان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درآمد
تصویر درآمد
سود، بهره که از سود و تجارت و یا غیره بدست آید سود، بهره، دخل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درآمد
تصویر درآمد
دخل، عایدی، شروع، ابتدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درآمد
تصویر درآمد
کسب
فرهنگ واژه فارسی سره
دخل، رزق، عایدی، مداخل، مدخل
متضاد: هزینه
فرهنگ واژه مترادف متضاد