- ددی (دَ)
سبعیت. درندگی ددگی. دد بودن:
زان از ددگان بر او بدی نیست
کآلایشی از ددی در او نیست.
نظامی.
از بسکه ددانش دیده بودند
از خوی ددی بریده بودند.
نظامی
زان از ددگان بر او بدی نیست
کآلایشی از ددی در او نیست.
نظامی.
از بسکه ددانش دیده بودند
از خوی ددی بریده بودند.
نظامی
