عبای اسب. (آنندراج). غاشیه و زین پوش. (ناظم الاطباء) : خدا مرا بکفل پوش دنبۀ تو کند بسان اسب بزرگان که دگدگی دارد. ؟ (از آنندراج). و رجوع به دگی دگی شود
عبای اسب. (آنندراج). غاشیه و زین پوش. (ناظم الاطباء) : خدا مرا بکفل پوش دنبۀ تو کند بسان اسب بزرگان که دگدگی دارد. ؟ (از آنندراج). و رجوع به دگی دگی شود
دهی است از دهستان زنجانرود بخش مرکزی شهرستان زنجان. واقع در 29هزارگزی شمال باختری زنجان و 3هزارگزی راه شوسۀ زنجان به تبریز با 99 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان زنجانرود بخش مرکزی شهرستان زنجان. واقع در 29هزارگزی شمال باختری زنجان و 3هزارگزی راه شوسۀ زنجان به تبریز با 99 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
منسوب به دیگ، قسمی کلاه که کردان دارند با دهانۀ تنگ و سری سخت فراخ، (یادداشت مرحوم دهخدا)، - کلاه دیگی، کلاه بعضی لران که دیگی وارونه را ماند، (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به دیگ، قسمی کلاه که کردان دارند با دهانۀ تنگ و سری سخت فراخ، (یادداشت مرحوم دهخدا)، - کلاه دیگی، کلاه بعضی لران که دیگی وارونه را ماند، (یادداشت مرحوم دهخدا)
دنگ کوب را گویند و او شخصی باشد که برنج را ازپوست جدا کند. (برهان) (از انجمن آرا) (از برهان) (از ناظم الاطباء). رجوع به دنگ کوب شود، برنج که با دنگ از کاه جدا شود. مقابل ماشینی، با سر به طرف پایین رفتن هواپیما و مجدد بازگشتن (به وسیلۀ دستۀ فرمان). (فرهنگ فارسی معین)
دنگ کوب را گویند و او شخصی باشد که برنج را ازپوست جدا کند. (برهان) (از انجمن آرا) (از برهان) (از ناظم الاطباء). رجوع به دنگ کوب شود، برنج که با دنگ از کاه جدا شود. مقابل ماشینی، با سر به طرف پایین رفتن هواپیما و مجدد بازگشتن (به وسیلۀ دستۀ فرمان). (فرهنگ فارسی معین)
منسوب به ددر، آنکه بیرون خانه دوست دارد. کودکی که میل دارد به کوچه و خیابان رود، زن شایق به گردش در کوچه و بازار. زن که به خانه های کسان رود تباهکاری را. زن که به کار بد رود به خانه های غیر. زن بدعمل. زن تباهکار
منسوب به ددر، آنکه بیرون خانه دوست دارد. کودکی که میل دارد به کوچه و خیابان رود، زن شایق به گردش در کوچه و بازار. زن که به خانه های کسان رود تباهکاری را. زن که به کار بد رود به خانه های غیر. زن بدعمل. زن تباهکار