جدول جو
جدول جو

معنی ددمنش - جستجوی لغت در جدول جو

ددمنش(دَ مَ نِ)
ددصفت. ددطبیعت. وحشی خوی. درنده خوی
لغت نامه دهخدا
ددمنش
وحشی
تصویری از ددمنش
تصویر ددمنش
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دژمنش
تصویر دژمنش
بدمنش، بدنهاد، آزرده، بیزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدمنش
تصویر بدمنش
بدخو، بدسرشت
فرهنگ فارسی عمید
(بَ مَ نِ)
بداندیش.
لغت نامه دهخدا
(دِ مَ نِ)
کلان و بزرگ و بی اندازه، آسوده، سیر، مانده و افگار. (آنندراج). و رجوع به دژمنش شود
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ نِ نَ / نِ)
به منش ددان. به خوی درندگان
لغت نامه دهخدا
تصویری از دژمنش
تصویر دژمنش
بد نهاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددمنشی
تصویر ددمنشی
توحش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ددمنشانه
تصویر ددمنشانه
سبوعانه، وحشیانه
فرهنگ واژه فارسی سره
بدسگال، بدنفس، بدنهاد، بدذات، خبیث، کج نهاد
متضاد: نیک منش، نیک نهاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد