جدول جو
جدول جو

معنی دخیاء - جستجوی لغت در جدول جو

دخیاء(دَ)
لیله دخیاء، شب تاریک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دخیاء
شب تاریک
تصویری از دخیاء
تصویر دخیاء
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برادر مساعدت، دو تن به این نام خوانده شده اند: نخست امیری از سبط دان (سفر اعداد 1:12 و 2:25 و 7:66 و 10:25) ، دوّم رئیسی از بن یامینیان بود که بداود ملحق شد. (کتاب اول تواریخ ایام 12:3) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(طَخْ)
شب تاریک، سخن نامفهوم. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ خَ)
دخیلاءالرجل، نیت مرد و نهانی او. (از منتهی الارب). دخّیلی ̍، بازی است مر عربان را. دخیلاء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
بازی است مر عربان را. دخیلاء. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُ خَ)
جمع واژۀ دخیل. رجوع به دخیل شود
لغت نامه دهخدا
(دَهَْ)
بلای سخت. (از آنندراج) ، داهیه دهیاء. سخت. عظیم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَخْ خا)
مؤنث ادخ، یعنی سیاه و کدر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهیاء
تصویر دهیاء
سخت بسیار شدید: داهیه دهیاء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طخیاء
تصویر طخیاء
شب سیاه، سخن گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهیاء
تصویر دهیاء
((دَ هْ))
سخت، شدید، بلای سخت
فرهنگ فارسی معین