اسب و سلاح و بار و بنۀ دشمن که بعد از هزیمت و کشته شدن از وی بدست می آید. اصلش از آختارماخ ترکی است یعنی جستجو کردن. (یادداشت لغت نامه) : متهوران شجاعت پیشه تا چهار فرسخ تعاقب نموده سر و اخترمه بیشمار و کسیب بسیار از آن لشکر... گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه). شاه درّانی تا بیست فرسخ آنها را تعقیب نموده سر و اخترمه بیشماراز آنها گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه)
اسب و سلاح و بار و بنۀ دشمن که بعد از هزیمت و کشته شدن از وی بدست می آید. اصلش از آختارماخ ترکی است یعنی جستجو کردن. (یادداشت لغت نامه) : متهوران شجاعت پیشه تا چهار فرسخ تعاقب نموده سر و اخترمه بیشمار و کسیب بسیار از آن لشکر... گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه). شاه درّانی تا بیست فرسخ آنها را تعقیب نموده سر و اخترمه بیشماراز آنها گرفته. (مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه)
بکارت و دخترگی و دوشیزگی باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی). دوشیزگی و بکارت و دخترک هم گویند. (لغت محلی شوشتر). دخترگی. غنچۀ ناسفته. دوشیزه. بکارت. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوشیزگی شود، مهری که بر کیسه نهند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
بکارت و دخترگی و دوشیزگی باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی). دوشیزگی و بکارت و دخترک هم گویند. (لغت محلی شوشتر). دخترگی. غنچۀ ناسفته. دوشیزه. بکارت. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوشیزگی شود، مهری که بر کیسه نهند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)