جدول جو
جدول جو

معنی دخترانه - جستجوی لغت در جدول جو

دخترانه
(دُ تَ نَ / نِ)
خاص دختران.
- لباس دخترانه، جامه که پوشیدن دختران را باشد.
- مدرسه دخترانه، آموزشگاه که دانش آموزان آن دختر باشند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جایی که اسناد معاملات یا ازدواج و طلاق را در دفتر رسمی ثبت می کنند، دفتر اسناد رسمی، محضر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخترباره
تصویر دخترباره
دختردوست، دخترباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از زن دیگر یا از شوهر دیگر باشد، نادختری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران، از روی دلیری و شجاعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستبانه
تصویر دستبانه
دستوان، دستبند، دستکش، قطعۀ آهن به اندازۀ ساعد که در قدیم هنگام جنگ به دست می بستند، ساعدبند، مسند و صدر مجلس
فرهنگ فارسی عمید
(دُ تَ نَ / نِ)
از جنس دختر. نوع دختر. از دختر. منسوب به دختر. (یادداشت مؤلف). مقابل پسرینه، دختر جوان بسن بلوغ رسیده که قابل شوهر دادن باشد
لغت نامه دهخدا
(دُ تَ نَ / نِ)
خانه دختران. زناخانه. جنده خانه. (ناظم الاطباء). نجیب خانه. کنایه از فاحشه خانه است. خیرخانه
لغت نامه دهخدا
(دُ تَ رِ نَ / نِ)
دختر شوی ناکردۀ مقیم خانه. دختر که در خانه پدر زندگی کند و هنوز شوی ناکرده باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از شوهر دیکر یا از زن دیگر باشد، نا دختری
فرهنگ لغت هوشیار
دستبند دست برنجن، ساعد بند آهنین که در روز جنگ به دست میکردند قولچاق، صدر مجلس مسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبیرانه
تصویر دبیرانه
مربوط و منسوب به دبیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران همچون شجاعان: (دلیرانه میجنگند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیانه
تصویر دستیانه
دستبند دست برنجن
فرهنگ لغت هوشیار
دستوانه سوار، دستکش چرمین که بازداران بدست کنند تا از آسیب چنگال باز مصون مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستخانه
تصویر دستخانه
نشیمن و خوابگاه و طویله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخترینه
تصویر دخترینه
دختر جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستوانه
تصویر دستوانه
((~. نِ))
دستبند، ساعدبند آهنین که در روز جنگ در دست می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
((~. اَ دَ))
دختری که از شوهر دیگر یا زن دیگر باشد، دختندر
فرهنگ فارسی معین
((~. نِ))
اداره ای وابسته به اداره ثبت که در آن اسناد انواع معاملات یا ازدواج وطلاق را ثبت کنند، دفتر اسناد رسمی، محضر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دخترخانم
تصویر دخترخانم
((~. نُ))
دوشیزه نوجوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفترخانه
تصویر دفترخانه
محضر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
Valiantly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
женственность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
доблестно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
Weiblichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
tapfer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
жіночність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
мужньо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
kobiecość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
odważnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
女性气质
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
勇敢地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دخترانگی
تصویر دخترانگی
feminilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
valentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی