جدول جو
جدول جو

معنی دخت - جستجوی لغت در جدول جو

دخت
دختر، فرزند ماده
تصویری از دخت
تصویر دخت
فرهنگ لغت هوشیار
دخت
دختر، فرزند مادینه، دوشیزه، باکره
تصویری از دخت
تصویر دخت
فرهنگ فارسی عمید
دخت
((دُ خْ))
دختر
تصویری از دخت
تصویر دخت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دخته
تصویر دخته
دو جیز بهم متصل شده بوسیله خیاطت یا میخ، دوخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
فرزند مادینه انسان بنت ابنه، زن مرد ندیده باکره. یا دختر آفتاب شراب لعلی یا دختر خم شراب لعلی، انگور دانه انگور. یا دختر روزگار حادثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر
تصویر دختر
فرزند مادینه، دوشیزه، باکره
دختر آفتاب: کنایه از شراب، شراب لعلی
دختر تاک: کنایه از شراب، شراب انگوری، دختر تاک، انگور، خوشۀ انگور، دختر رز
دختر خم: کنایه از شراب، شراب انگوری
دختر رز: کنایه از شراب، شراب انگوری، دختر تاک، انگور، خوشۀ انگور، برای مثال دختر رز که تو بر طارم تاکش دیدی / مدتی شد که بر آونگ سرش در کنب است (انوری - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختر
تصویر دختر
((دُ تَ))
فرزند مادینه، بنت، دخت، دوشیزه، زن مرد ندیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دخت مهر
تصویر دخت مهر
(دخترانه)
دختر خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دختندر
تصویر دختندر
دختری که از شوهر دیکر یا از زن دیگر باشد، نا دختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخترینه
تصویر دخترینه
دختر جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختری
تصویر دختری
دوشیزگی بکارت دختره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخترگی
تصویر دخترگی
دوشیزگی، بکارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از شوهر دیکر یا از زن دیگر باشد، نا دختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر نعش
تصویر دختر نعش
بنات العنش: پروین خوشه پروین زبانرد اختر شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر مدخوله
تصویر دختر مدخوله
غر بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر بکر
تصویر دختر بکر
دوشیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر بچه
تصویر دختر بچه
دختر کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دختر باره
تصویر دختر باره
دختر دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخترک
تصویر دخترک
دختر کوچک، دخترچه، دختره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختری
تصویر دختری
مربوط به دختر، دختر بودن، پردۀ بکارت، در علم زیست شناسی بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار یا ضربۀ شدید پاره می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخترخوانده
تصویر دخترخوانده
دختری که کسی او را به فرزندی قبول کرده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
دختری که از زن دیگر یا از شوهر دیگر باشد، نادختری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخت اندر
تصویر دخت اندر
دختراندر، دختری که از زن دیگر یا از شوهر دیگر باشد، نادختری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختندر
تصویر دختندر
((دُ خْ تَ دَ))
دختری که از شوهر دیگر یا زن دیگر باشد، دختراندر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختری
تصویر دختری
((دُ تَ))
دوشیزگی، بکارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دخترخانم
تصویر دخترخانم
((~. نُ))
دوشیزه نوجوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختراندر
تصویر دختراندر
((~. اَ دَ))
دختری که از شوهر دیگر یا زن دیگر باشد، دختندر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دختندر
تصویر دختندر
دختراندر، برای مثال شیعت مارندری ای بدنشان / شاید اگر دشمن دختندری (ناصرخسرو - ۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخترو
تصویر دخترو
دخترک، دختر کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخترباره
تصویر دخترباره
دختردوست، دخترباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دختری
تصویر دختری
Daughterly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دخترانه گی
تصویر دخترانه گی
Girlishness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
женственность
دیکشنری فارسی به روسی