جدول جو
جدول جو

معنی دحمان - جستجوی لغت در جدول جو

دحمان
(دُ)
عبدالرحمن بن عمرو ملقب به دحمان الاشقر از موالی لیث بن عبدمناه دانای به خنیاگری و از ظرفاء مغنیان مشهور عهد مهدی و هادی خلفاء عباسی است و در زمان هارون درگذشته است. از سعید خنیاگری آموخت و نبوغ یافت و به خلیفه مهدی پیوست. او را در اغانی آوازها است. مردی نیکوصلاح و بسیارنماز بود. از گفته های اوست: ’از خنیاگری باطلی شبیه تر به حق ندیدم’. وفات وی به سال 165 هجری قمری بوده است. (اعلام زرکلی ج 2 ص 502). رجوع به عبدالرحمن ج 1 ص 308 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رحمان
تصویر رحمان
(پسرانه)
مهربان، بخشاینده، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دومان
تصویر دومان
(پسرانه)
مه، مه، غبار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از درمان
تصویر درمان
عملیاتی که برای مداوا شدن و بهبود مریض صورت می گیرد، کنایه از دوا، دارو، کنایه از چاره، علاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
اندوهگین، دلتنگ، خشمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رحمان
تصویر رحمان
بخشاینده و مهربان، از نا م های خدای تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دومان
تصویر دومان
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، کولاک، تندباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
متاسف اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمان
تصویر درمان
دوا و دارو، چاره، مداوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقمان
تصویر دقمان
پارسی تازی گشته دگمان چکش چوبی گوشتکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغمان
تصویر دغمان
سیه چهره سیه چرده، سیاه دفزک سیاه سیر، نام مردی است، سپاه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دومان
تصویر دومان
طوفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحمان
تصویر رحمان
بخشاینده، بخشایشگر، روزی دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
قسمت پایین جامه مقابل گریبان، دنباله هر چیز دنبال، کناره هر چیز حاشیه: دامان صحرا دامان کوه، چادر بادبان کشتی شراع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحمان
تصویر لحمان
جمع لحمه، پاره گوشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحمان
تصویر رحمان
((رَ))
مهربان، بخشاینده، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دومان
تصویر دومان
طوفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دژمان
تصویر دژمان
((دُ))
متأسف، اندوهگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درمان
تصویر درمان
((دَ))
علاج، چاره، دوا، دارو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درمان
تصویر درمان
مداوا، شفا، علاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمان
تصویر درمان
Treatment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درمان
تصویر درمان
traitement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درمان
تصویر درمان
tratamiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درمان
تصویر درمان
उपचार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درمان
تصویر درمان
pengobatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درمان
تصویر درمان
การรักษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درمان
تصویر درمان
behandeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درمان
تصویر درمان
tratamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درمان
تصویر درمان
trattamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درمان
تصویر درمان
治疗
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درمان
تصویر درمان
leczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درمان
تصویر درمان
лікування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درمان
تصویر درمان
Behandlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درمان
تصویر درمان
лечение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درمان
تصویر درمان
טִיפּוּל
دیکشنری فارسی به عبری