جدول جو
جدول جو

معنی دجج - جستجوی لغت در جدول جو

دجج
(دُ جَ)
جج دجاج. مرغان خانگی
لغت نامه دهخدا
دجج
(دُ جُ)
شدت تاریکی. (از منتهی الارب). تاریکی سخت، کوههای سیاه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درج
تصویر درج
نگاشتن و داخل کردن مطلبی در کتاب یا روزنامه، در نوردیدن، پیچیدن چیزی در چیز دیگر، آنچه در آن چیزی نوشته شده، نامه، نوشته، طومار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجج
تصویر حجج
حجت ها، برهان ها، دلیل ها، نمودارها، سندها، جمع واژۀ حجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درج
تصویر درج
جعبۀ کوچکی که در آن جواهر و زینت آلات زنانه یا عطر و چیزهای خوش بو بگذارند، صندوقچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنج
تصویر دنج
ویژگی جای امن و امان و خالی از اغیار، جای خلوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجج
تصویر لجج
لجه ها، میانه های دریا، جماعت بسیار، جمع واژۀ لجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دجا
تصویر دجا
تاریکی، تیرگی، سیاهی، ظلمت، جای تاریک، پیچیدگی، گمراهی، ناراحتی، افسردگی
فرهنگ فارسی عمید
(تَعْ)
نرم بر زمین رفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ جَ)
کودک شیرخوار روان پس مادر. دججانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ جَ نَ)
مؤنث دججان. کودک مادینۀ شیرخوار روان پس مادر. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَجْ جِ)
آسمان ابرناک. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به تدجیج شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
درپوشیدن تمام سلاح. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، ابرناک گردیدن آسمان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دجم
تصویر دجم
اندوهزدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجج
تصویر لجج
چرک چشم، کاسه چشم مغاکی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
مرغ خانگی، ماکیان و خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجر
تصویر دجر
حیران شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجل
تصویر دجل
فرومایه دروغ گفتن، سوختن، گادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجی
تصویر دجی
تاریکی، ظلمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجن
تصویر دجن
باران پیاپی روز بارانی، تاریکی انبوه، تاریکی ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجو
تصویر دجو
تاریک شدن شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجه
تصویر دجه
ستبرای تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجیج
تصویر دجیج
خزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبج
تصویر دبج
نگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داج
تصویر داج
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حجه، گواه ها جمع حجت. یا حجج اسلام، جمع حجت اسلام (حجه الاسلام) حجه الاسلامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوج
تصویر دوج
پیشیاری زاوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنج
تصویر دنج
جای امن و خالی از اغیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعج
تصویر دعج
سیاه چشم و گشاده چشم گردیدن، سیاه چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمج
تصویر دمج
موی تافته دوست همنشین یار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلج
تصویر دلج
دیرگاه واپسین پاس شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درج
تصویر درج
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجج
تصویر حجج
((حُ جَ))
جمع حجت، دلایل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داج
تصویر داج
تاریک
فرهنگ فارسی معین