جدول جو
جدول جو

معنی دانوکرشن - جستجوی لغت در جدول جو

دانوکرشن
(کَ شَ)
صورت اوستایی کلمه مرکب ’دانه کش’ است و دانه کش صفتی است برای مورچه. (از فرهنگ ایران باستان ص 198). رجوع به دانه کش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دان کردن
تصویر دان کردن
از پوست درآوردن دانه
فرهنگ فارسی عمید
(پَ دَ تَ / تِ دَ)
اعلام. دانشمند کردن. خردمند ساختن. عالم گردانیدن. آگاه و هشیار گردانیدن. خردمند ساختن: مااطبقه ، چه چیز دانا و زیرک کرد او را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ دَ)
دانه کردن. جدا کردن دانه های چیزی و بیشتر در انار مستعمل است و گاه در باقلی و انگور و گندم و جو. از هم باز کردن دانه های برخی از میوه ها را. حبه ها را از گوشت جدا کردن (در میوه چون انار). حبه کردن
لغت نامه دهخدا