جدول جو
جدول جو

معنی دانشمندچه - جستجوی لغت در جدول جو

دانشمندچه(نِ مَ چِ)
بیست وهفتمین از خاندان چنگیزی به ماوراءالنهر از اولوس اوگتای. 747- 749 هجری قمری). امیر قزغن او را والی ساخته بود. و نیز رجوع به حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 92 و معجم الانساب و الاسرات چ زامباور ج 2 ص 370 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
مانند دانشمندان، به روش دانشمندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانشمند
تصویر دانشمند
دارای علم ودانش در یک رشتۀ علمی، عالم، فقیه
فرهنگ فارسی عمید
(نِ مَ دی یَ)
امرای دانشمندیه، در موقعی که سلاجقه ببسط قدرت خود در آسیای صغیر مشغول بودند یکی دیگر ازرؤسای ترک بنام گمشتگین بن دانشمند در ولایت کاپادوکیا یعنی در شهرهای سیواس و قیساریه و ملاطیه دولتی جهت خود ترتیب داد و در نزدیکی این محل اخیر فرانک ها را بسختی مغلوب نمود جانشینان او در جنگهای با صلیبیون دخالتهای مهم کردند ولی مجاورین ایشان یعنی سلاجقۀروم بزودی بدوران فرمانروائی آن سلسله خاتمه بخشیدند. ایام حکومت و اسامی امیران این سلسله چنین است:
محمد اول گمشتگین بن تیلو دانشمند
غازی بن گمشتگین
499
محمد ثانی بن غازی
529
ذوالنون بن محمد ثانی
537
یغی (یا یعقوب) بن ارسلان غازی
ابراهیم بن محمد
560
چنانکه گفتیم این سلسله را سلاجقۀ روم منقرض کردند. (طبقات سلاطین اسلام ص 138 و 139). زامباور در معجم الانساب و الاسرات (ج 2 ص 220 و 221) ذیل عنوان دانشمندیه گوید: املاک آنان سیواس و آماسیۀ و توقات و نیکسار و عثمانجق و چوروم و بعد کنغری و قسطمونی و چانیک و البستان و ملطیه بوده است و اینان بدو شعبه تقسیم میشده اند:
الف - شیعۀ سیواس:
1- ملک دانشمند احمدغازی شمس الدین. 455 هجری قمری
2- ملک یا امیر غازی گمشتگین بن دانشمند. 477 هجری قمری
3- ابوالمظفر ناصرالدین بن گمشتگین. (متوفی 537) 495 هجری قمری
4- ذوالنون عمادالدین بن محمد (دفعۀ اول) 537 ه. ق.
5- یاغی بسان نظام الدین بن گمشتگین (متوفی 562) حدود 550 هجری قمری
6- ابومحمد اسماعیل غازی جمال الدین بن یاغی بسان. حدود 562 هجری قمری
7- ابراهیم شمس الدین بن گمشتگین.
8- ابوالقادر اسماعیل شمس الدین بن ابراهیم ذوالنون (دفعۀ دوم) با لقب ناصرالدین (متوفی 569) 564 هجری قمری
بلاد ایشان را قلج ارسلان ثانی از سلاجقۀ روم در 569 فتح کرد.
ب - شعبه ملطیه:
1- عین الدین بن گمشتگین (متوفی 545).
2- ذوالقرنین بن عین الدین 545.
3-ناصرالدین محمد بن ذی القرنین. حدود 556 هجری قمری
4-فخرالدین القاسم بن ذی القرنین. حدود 567 هجری قمری
صاحب قابوس الاعلام ترکی آرد: دانشمندیه، دولتی که دانشمند غازی احمد بن علی نصر تأسیس کرد و مرکز آن سیواس بود این دولت در 464 تأسیس یافت و در 560 یعنی قریب یکصد سال پس از آن منقرض گردید. حکمرانان سلسلۀ دانشمندی شش کس بودند بدین سان:
غازی احمد دانشمند
464
غازی محمد بن دانشمند
ابوالمظفر نظام الدین بن محمد (یاغی بصان) (بمعنی یاغی کوب)
538
غازی جمال الدین بن نظام الدین
-
ابراهیم بن محمد بن دانشمند
562
ابوالفداء اسماعیل بن ابراهیم
-
دولت دانشمندیه پس از انقراض ضمیمۀ دولت سلجوقی گشت. (ازقاموس الاعلام ترکی).
و چنانکه ملاحظه می فرمائید در نام افراد خاندان و مؤسس آنان و نسبت افراد با مؤسس خاندان اختلافی چند میان سه منبع نقل ما هست که از نظر احتیاط مندرجات هر سه منبع را نقل کردیم
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
حالت دانشمند. کیفیت و چگونگی دانشمند، با دانش بودن. دانشی بودن. عالمی. عالم بودن. دانشوری:
چیست دانی سر دلداری و دانشمندی
آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی.
سعدی.
، فقاهت. فقیهی، عقل و خرد و زیرکی و ادراک و فهم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ نَ / نِ)
همانند دانشمندان. چون دانشمندان. بر روش دانشیان، بطریق فقهاء. چون فقیهان: در روایت است که مولوی دستار خود را دانشمندانه می بسته است
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانشمند
تصویر دانشمند
عالم، صاحب دانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشمندی
تصویر دانشمندی
علم دانایی فضل، فقه فقاهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانشمند
تصویر دانشمند
((~. مَ))
دانشومند، عالم، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانشمند
تصویر دانشمند
عالم
فرهنگ واژه فارسی سره
حکیمانه، عالمانه، فاضلانه
متضاد: جاهلانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
إنّه علميٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دانشمند
تصویر دانشمند
Savant, Scientist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
Knowledgeable, Scholarly, Knowledgeably, Learnedly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
érudit, avec compétence, savamment, savant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
kennisrijk, deskundig, geleerd, wetenschappelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
ben informato, sapientemente, eruditamente, accademico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
знающий , компетентно , учёно , учёный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
kenntnisreich, gelehrt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
обізнаний , обізнано , учено , науковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
wiedzy, kompetentnie, uczono, naukowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
عقلانیّت، خرد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
知识渊博的 , 知识渊博地 , 学术性地 , 学术的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
bem-informado, de forma informada, eruditamente, erudito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
erudito, conocidamente, eruditamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
berpengetahuan luas, dengan penuh pengetahuan, dengan terpelajar, ilmiah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
علم والا , علمی طور پر , عالمانہ طور پر , علمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
জ্ঞানসম্পন্ন , জ্ঞানের সাথে , বিদ্বানসুলভভাবে , বিদ্বানসুলভ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
มีความรู้ , อย่างมีความรู้ , อย่างมีการศึกษา , เชิงวิชาการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
mjuzi sana, kwa maarifa, kwa usomi, ya kielimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
bilgili, bilgili bir şekilde, bilimsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
지식이 풍부한 , 지식 있게 , 박식하게 , 학문적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
בקיא , בידענות , באופן מלומד , מלומד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
ज्ञानी , ज्ञानपूर्वक , विद्वतापूर्वक , विद्वत्तापूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دانشمندانه
تصویر دانشمندانه
知識豊富な , 詳しく , 学識深く , 学術的
دیکشنری فارسی به ژاپنی