- دافنه
- پیره گاو، سوسک لاشخور
معنی دافنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منطقه، حاشیه
خرامنده زن
وشتگرد (رقاصه)، آسانگای زن، ماده شتر لنگ
باد خاکروب
رانا دفع کننده راننده بر طرف کننده. یا قوه دافعه. قوه ای که نیروی دیگری را دفع کند مقابل جاذبه
حاشیه، کنار، پای کوه، دامن کوه
سوراخ کوره دودکش
پرنده خانگی، رگبار، ابر پر باران
دامن و کنارۀ چیزی، دامن مانند، حاشیه، کناره، در علم جغرافیا قسمت شیب دار کوه، پایین کوه
Scope, Amplitude
амплитуда , диапазон
Amplitude, Umfang
амплітуда , обсяг
amplituda, zakres
振幅 , 范围
amplitude, escopo
ampiezza, portata
amplitud, alcance
amplitude, portée
amplitude, bereik
amplitudo, lingkup
سعةٌ , نطاقٌ
आयाम , क्षेत्र
משרעת , טווח
振幅 , 範囲
진폭 , 범위
genlik, kapsam
ukubwa wa mawimbi, wigo
แอมพลิจูด , ขอบเขต
প্রশস্ততা , পরিসীমা
وسعت , دائرہ