دهی از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج، واقع در یکهزارگزی شمال دژ شاهپور، دامنه، سردسیر دارای 100 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج، واقع در یکهزارگزی شمال دژ شاهپور، دامنه، سردسیر دارای 100 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
افسانه، سرگذشت، حکایت دستان، قصه، مثل داستان راندن: کنایه از داستان گفتن، قصه گفتن، حکایت کردن داستان زدن: افسانه گفتن، مثل زدن، برای مثال شگفت آمدش داستانی بزد / که دیوانه خندد ز کردار خود (فردوسی - ۳/۳۷۶) داستان شدن: کنایه از مشهور شدن، بلندآوازه شدن، برای مثال از مردمی میان جهان داستان شدی / جز داستان خویش دگر داستان مخوان (فرخی - ۲۹۷)
افسانه، سرگذشت، حکایت دستان، قصه، مثل داستان راندن: کنایه از داستان گفتن، قصه گفتن، حکایت کردن داستان زدن: افسانه گفتن، مثل زدن، برای مِثال شگفت آمدش داستانی بزد / که دیوانه خندد ز کردار خود (فردوسی - ۳/۳۷۶) داستان شدن: کنایه از مشهور شدن، بلندآوازه شدن، برای مِثال از مردمی میان جهان داستان شدی / جز داستان خویش دگر داستان مخوان (فرخی - ۲۹۷)
در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر نکاح، روز سی ام از هر ماه خورشیدی، برای مثال سفندارمذماه رفته تمام / به روزی که خوانی انیرانش نام ی در این روز زردشت پاکیزه دین / درآمد سوی حد ایران زمین (زراتشت بهرام - لغت نامه - انیران) غیر ایرانی، غیر ایران
در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر نکاح، روز سی ام از هر ماه خورشیدی، برای مِثال سفندارمذماه رفته تمام / به روزی که خوانی انیرانش نام ی در این روز زردشت پاکیزه دین / درآمد سوی حد ایران زمین (زراتشت بهرام - لغت نامه - انیران) غیر ایرانی، غیر ایران
نوعی از عروق الصفراست و آن دوایی باشد زردرنگ به سبزی مایل، باریک و گره دار می شود، گرم و خشک است در چهارم، یرقان را نافع است و آن را به عربی بقله الخطاطیف و شجرهالخطاطیف خوانند ... (از برهان)، بیخی است مشابه زردچوب که به دوای چشم به کار آید، (غیاث) (آنندراج)، نوعی از زردچوبه، (ناظم الاطباء)، قسمی از زردچوبه است و شاخه های نبات او از زمین مرتفع و برگش شبیه به لبلاب و مایل به استداره و سفید مایل به زردی و بالزوجت و بیخ او پرشعبه و کوچک و گره دار و غیرمستقیم و در گره های او ریشهای باریک شبیه به موی و منبتش نزدیک آبهاست و هندی او زرد مایل به سیاهی و چینی زرد و زبون تراز هندی و غیرهندی و چینی مایل به سبزی می باشد و تخمش شبیه به کنجد ... (تحفۀ حکیم مؤمن)، میرمیران، (دزی ج 2 ص 628) = مرمیران، (دزی ج 2 ص 585)، لغت فارسی است، فرهنگ نویسان آن را با ’خالیدونیون’ یونانیان مترادف دانسته اند و اسم عربی ’بقلهالخطاطیف’ ترجمه این کلمه یونانی - یعنی ’گیاه پرستوها’ - است، رنولد-کولین گفته اند که محتملاً کلیدونین را که دارای عصاره و ریشه زردرنگ است با داروی شرقی دیگری که آن هم دارای ریشه های زردرنگ است یعنی کوپتیس تیتا خلط کرده اند، اصل گیاه اخیر، از چین است و ریشه های آن را به ایران و هند می بردند و در مخزن الادویه شرح آن آمده مایرهوف همین قول را معتبر می داند، (از حاشیۀ برهان چ معین)، معرب از فارسی است، گیاهی است از تیره کوکناریان به ارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولاً بر روی دیوارها و اماکن مخروبه می روید، برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است، جام گلش زرد رنگ و کاسۀ گل آن نیز به رنگ جام است، بر اثر خراشی که بر برگها یا ساقۀ این گیاه وارد آید شیرابۀ نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج می شود که دارای اثر مسهلی است، انساج این گیاه شامل آلکالوییدهایی نظیر کلیدونین و سانگینارین و کلریترین و اسید کلیدونیک می باشد، عصارۀ این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز می کنند و نیز سابقاً برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز می شده است، مامیران کبیر، مامیرون، ممران، عروق صفر، عروق الصفر، بقلهالخاطیف، شجره الخطاطیف، خلیدونیون، خالدونیون، کالیدونیون، خالدونیون، عروق الصباغین، حشیشهالخطاف، حشیشهالصفرا، عروق الزعفران، قیرلانغج اوتی، (فرهنگ فارسی معین)
نوعی از عروق الصفراست و آن دوایی باشد زردرنگ به سبزی مایل، باریک و گره دار می شود، گرم و خشک است در چهارم، یرقان را نافع است و آن را به عربی بقله الخطاطیف و شجرهالخطاطیف خوانند ... (از برهان)، بیخی است مشابه زردچوب که به دوای چشم به کار آید، (غیاث) (آنندراج)، نوعی از زردچوبه، (ناظم الاطباء)، قسمی از زردچوبه است و شاخه های نبات او از زمین مرتفع و برگش شبیه به لبلاب و مایل به استداره و سفید مایل به زردی و بالزوجت و بیخ او پرشعبه و کوچک و گره دار و غیرمستقیم و در گره های او ریشهای باریک شبیه به موی و منبتش نزدیک آبهاست و هندی او زرد مایل به سیاهی و چینی زرد و زبون تراز هندی و غیرهندی و چینی مایل به سبزی می باشد و تخمش شبیه به کنجد ... (تحفۀ حکیم مؤمن)، میرمیران، (دزی ج 2 ص 628) = مرمیران، (دزی ج 2 ص 585)، لغت فارسی است، فرهنگ نویسان آن را با ’خالیدونیون’ یونانیان مترادف دانسته اند و اسم عربی ’بقلهالخطاطیف’ ترجمه این کلمه یونانی - یعنی ’گیاه پرستوها’ - است، رنولد-کولین گفته اند که محتملاً کلیدونین را که دارای عصاره و ریشه زردرنگ است با داروی شرقی دیگری که آن هم دارای ریشه های زردرنگ است یعنی کوپتیس تیتا خلط کرده اند، اصل گیاه اخیر، از چین است و ریشه های آن را به ایران و هند می بردند و در مخزن الادویه شرح آن آمده مایرهوف همین قول را معتبر می داند، (از حاشیۀ برهان چ معین)، معرب از فارسی است، گیاهی است از تیره کوکناریان به ارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولاً بر روی دیوارها و اماکن مخروبه می روید، برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است، جام گلش زرد رنگ و کاسۀ گل آن نیز به رنگ جام است، بر اثر خراشی که بر برگها یا ساقۀ این گیاه وارد آید شیرابۀ نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج می شود که دارای اثر مسهلی است، انساج این گیاه شامل آلکالوییدهایی نظیر کلیدونین و سانگینارین و کلریترین و اسید کلیدونیک می باشد، عصارۀ این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز می کنند و نیز سابقاً برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز می شده است، مامیران کبیر، مامیرون، ممران، عروق صفر، عروق الصفر، بقلهالخاطیف، شجره الخطاطیف، خلیدونیون، خالدونیون، کالیدونیون، خالدونیون، عروق الصباغین، حشیشهالخطاف، حشیشهالصفرا، عروق الزعفران، قیرلانغج اوتی، (فرهنگ فارسی معین)
دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. در22 هزارگزی جنوب خاوری مسجدسلیمان و 7 هزارگزی خاورراه شوسه. دارای 145 تن سکنه. آب آن از چشمه است و راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. در22 هزارگزی جنوب خاوری مسجدسلیمان و 7 هزارگزی خاورراه شوسه. دارای 145 تن سکنه. آب آن از چشمه است و راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. واقع درهزارگزی شمال جوی زر و 1/5هزارگزی شوسۀ شاه آباد به ایلام. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رود کنگیر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. واقع درهزارگزی شمال جوی زر و 1/5هزارگزی شوسۀ شاه آباد به ایلام. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رود کنگیر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قصبۀ مرکز در دهستان حومه بخش حومه شهرستان ملایر، در 12هزارگزی جنوب شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد با 2971 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات صیفی، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آنجا اتومبیل رو است، یک دبستان چهارکلاسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قصبۀ مرکز در دهستان حومه بخش حومه شهرستان ملایر، در 12هزارگزی جنوب شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد با 2971 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات صیفی، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آنجا اتومبیل رو است، یک دبستان چهارکلاسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام محلی کنار راه تبریز و اهر، میان شورده و ایلیچه در 23500گزی تبریز. این ده جزء دهستان کیوان از بخش خداآفرین شهرستان تبریز است، 6500گزی جنوب خداآفرین، 47000گزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی. معتدل. سکنه 88 تن. آب آن ازچشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آنجا مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام محلی کنار راه تبریز و اَهَر، میان شوردِه و ایلیچه در 23500گزی تبریز. این ده جزء دهستان کیوان از بخش خداآفرین شهرستان تبریز است، 6500گزی جنوب خداآفرین، 47000گزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی. معتدل. سکنه 88 تن. آب آن ازچشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آنجا مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 36هزارگزی جنوب روئین تن، دشت، دامنه سردسیر با 310 تن سکنه، اغلب ساداتند، آب آن از چشمه و قنات، محصول آنجا غلات و حبوبات و صیفی و تریاک و توتون و لبنیات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، و تابستان از طریق تالاندشت اتومبیل رفت و آمد میکند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 36هزارگزی جنوب روئین تن، دشت، دامنه سردسیر با 310 تن سکنه، اغلب ساداتند، آب آن از چشمه و قنات، محصول آنجا غلات و حبوبات و صیفی و تریاک و توتون و لبنیات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، و تابستان از طریق تالاندشت اتومبیل رفت و آمد میکند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
پارسی تازی گشته مر میران میر میران از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان بارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولا بر روی دیوارها و اماکن مخروبه میروید. برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است. جام گلش زرد رنگ و کاسه گل آن نیز برنگ جام است. بر اثر خراشی که بربرگها یا ساقه این گیاه وارد آید شیرابه نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج میشود که دارای اثر مسهلی است. انساج این گیاه شامل آلکالوئیدهایی نظیر کلیدونین وسانگینارین و کلریترین و اسید کلیدو نیک میباشند. عصاره این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز میکنند و نیز سابقا برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز میشده است مامیران کبیر مامیرون ممران عروق صفر عروق الصفر بقله الخطاطیف شجره الخطاطیف خلیدونیون خالدونیون خالیدونیون کالیدونیون عروق الصباغین حشیشه الخطاف حشیشه الصفراء عروق الزعفران قیرلانغج اوتی. یا مامیران کبیر. مامیران
پارسی تازی گشته مر میران میر میران از گیاهان گیاهی است از تیره کوکناریان بارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر که معمولا بر روی دیوارها و اماکن مخروبه میروید. برگهایش دارای 5 تا 7 قسمت مشخص است. جام گلش زرد رنگ و کاسه گل آن نیز برنگ جام است. بر اثر خراشی که بربرگها یا ساقه این گیاه وارد آید شیرابه نارنجی رنگ تلخ و سوزنده ای خارج میشود که دارای اثر مسهلی است. انساج این گیاه شامل آلکالوئیدهایی نظیر کلیدونین وسانگینارین و کلریترین و اسید کلیدو نیک میباشند. عصاره این گیاه را گاهی جهت از بین بردن زگیل تجویز میکنند و نیز سابقا برای از بین بردن تومورهای سرطانی تجویز میشده است مامیران کبیر مامیرون ممران عروق صفر عروق الصفر بقله الخطاطیف شجره الخطاطیف خلیدونیون خالدونیون خالیدونیون کالیدونیون عروق الصباغین حشیشه الخطاف حشیشه الصفراء عروق الزعفران قیرلانغج اوتی. یا مامیران کبیر. مامیران