جدول جو
جدول جو

معنی دارلک - جستجوی لغت در جدول جو

دارلک
(لَ)
دهی از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. که در شانزده هزار و پانصدگزی شمال خاوری مهاباد و سه هزارگزی خاور راه شوسه مهاباد به ارومیه واقع و محلی است جلگه، معتدل مالاریایی. سکنۀآن 812 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد و چشمه و محصول عمده اش غلات، توتون، حبوبات، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی گلیم بافی است. راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارمک
تصویر دارمک
نوعی مرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارشک
تصویر دارشک
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، سرشک، انبرباریس، زراج، زارج، زراک، زرک، امبرباریس، برباریس، اترار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درلک
تصویر درلک
جامۀ کوتاه بی آستین
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
زرشک. (دزی ج 1). بار درختی است معروف که در طعام ها و آش ها کنند و خورند. (برهان: زرشک)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام دارویی است. اشموسای سفید. رجوع به کلمه دارما و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود، نوعی از مرو است و مرو جنسی است از ریاحین. (انجمن آرا). سدۀ بلغمی رابگشاید و اکثر امراض بلغمی را نافع است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان قهاب بخش حومه شهرستان اصفهان در 9 هزارگزی شمال خاوری اصفهان متصل براه زینبیه. جلگه ای است معتدل و دارای 145 تن سکنه است. آب آن از قنات و چاه، محصول آنجا غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ)
جامۀ کوتاه قد آستین کوتاه پیش واز. (برهان). جامۀ پیش باز آستین کوتاه. (آنندراج) (انجمن آرا). درلیک. ترلک. ترلیک. لباچه. صدره. شاماکچه:
باداقبای ملک به بالای قد تو
وآنگه بزیر دامن جاه تو درلکی.
نجیب الدین جرباذقانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارمک
تصویر دارمک
نوعی از مرو و آن مرو سفید باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درلک
تصویر درلک
قبای جلو باز و آستین کوتاه، لباس کوتاه بی آستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درلک
تصویر درلک
((دِ لِ))
درلیک، جامه کوتاه قد آستین کوتاه پیش باز، لباچه، صدره، شاماکچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داراک
تصویر داراک
اموال
فرهنگ واژه فارسی سره
نوعی گیاه خاردار و رونده که بر درختان پچید
فرهنگ گویش مازندرانی
دستگیره ی متحرک دیگ بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی