معنی درلک درلک((دِ لِ)) درلیک، جامه کوتاه قد آستین کوتاه پیش باز، لباچه، صدره، شاماکچه تصویر درلک فرهنگ فارسی معین
درلک درلک جامۀ کوتاه قد آستین کوتاه پیش واز. (برهان). جامۀ پیش باز آستین کوتاه. (آنندراج) (انجمن آرا). درلیک. ترلک. ترلیک. لباچه. صدره. شاماکچه: باداقبای ملک به بالای قد تو وآنگه بزیر دامن جاه تو درلکی. نجیب الدین جرباذقانی (از آنندراج) لغت نامه دهخدا
دراک دراک درک کننده، نیک دریابنده دریابنده پیاپی پشت همی کسی که امور را دریابد نیک دریابنده. یا دراک فعال صفت موجود زنده است فرهنگ لغت هوشیار