جدول جو
جدول جو

معنی داربدره - جستجوی لغت در جدول جو

داربدره
(بَ رَ)
نام محلی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه 3هزارگزی جنوب سراب فیروزآباد. دشت. سردسیر. سکنۀ آن 105 تن است. آب آن از چاه و محصول آنجا غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. زمستان عموماً گرمسیر میروند و چادرنشین هستند. راهش مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 169)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارنده
تصویر دارنده
کسی که چیزی دارد، دارا، چیزدار، مالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادبرده
تصویر دادبرده
کسی که حکم به سود او داده شده، محکوم له
فرهنگ فارسی عمید
(بَ رَ)
دهی از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان در 45 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 8 هزارگزی باختر راه شوسۀ آغاجاری به بهبهان. دشت گرمسیر مالاریائی و دارای 64 تن سکنه است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار. واقع در 32هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، سردسیر دارای 170 تن سکنه. آب آن چشمه سار، محصول آنجا لبنیات و عسل. شغل اهالی گله داری و چوب تراشی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
نام لشکرگاهی در جهودان که آن شهری است آبادان و بانعمت و ناحیت ’مانشان’ به آن پیوسته است. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 96 و 97)
لغت نامه دهخدا
درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادبره
تصویر دادبره
کسی که حکم بسود او داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
مالک، چیزی که به کسی تعلق دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادبرده
تصویر دادبرده
((بُ دِ))
کسی که حکم به نفع او داده شده باشد، مقابل داد باخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
((رَ دِ یا دَ))
آن که چیزی را دارد، صاحب، مالک، خداوند، چیزدار، ثروتمند، مال دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درباره
تصویر درباره
در خصوص، در مورد، در رابطه، راجع به، درمورد، در باب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
صاحب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
Possessor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
possesseur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام محلی در تنکابن که راه سه هزار از آن گذرد
فرهنگ گویش مازندرانی
برف روی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
mwenye mali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
소유자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
所有者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
בעלים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
धारक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
pemilik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
владелец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
bezitter
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
poseedor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
possessore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
possuidor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
持有人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
posiadacz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
володар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
Besitzer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دارنده
تصویر دارنده
ผู้ครอบครอง
دیکشنری فارسی به تایلندی