جدول جو
جدول جو

معنی دارالمرضی - جستجوی لغت در جدول جو

دارالمرضی
(رُلْ مَ ضا)
درمانگاه وبیمارستان. (ناظم الاطباء). رجوع به دارالشفا شود
لغت نامه دهخدا
دارالمرضی
بیمارستان
تصویری از دارالمرضی
تصویر دارالمرضی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُلْ مَ)
لقب شهر رشت. (مسکوکات ایران رابینو ص 99) : در سنۀ هزار و دویست و هشتاد به ارادۀ حج بیت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبریز. (مفاتیح الجنان چ گراوری اسلامیه ص 551)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دار المرضی
تصویر دار المرضی
بیمارستان دار الشفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرض
تصویر دارالمرض
بیماری سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار المرض
تصویر دار المرض
جاییی که در آن بیمارشوند: (باغ چون جنت شود دار المرض زرد و ریزان برگ او اندر حرض) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرز
تصویر دارالمرز
مرز شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرز
تصویر دارالمرز
((مَ))
شهری که در مرز واقع شده باشد، نامی برای گیلان، مازندران و استرآباد
فرهنگ فارسی معین