معنی دار المرض دار المرض جاییی که در آن بیمارشوند: (باغ چون جنت شود دار المرض زرد و ریزان برگ او اندر حرض) (مثنوی) جاییی که در آن بیمارشوند: (باغ چون جنت شود دار المرض زرد و ریزان برگ او اندر حرض) (مثنوی) تصویر دار المرض فرهنگ لغت هوشیار