پایتخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سواد اعظم، دارالسّلطنه، دارالخلافه، تختگاه، عاصمه
پایتَخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سَوادِ اَعظَم، دارُالسَّلطَنِه، دارُالخِلافَه، تَختگاه، عاصِمِه
دهی از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. دوازده هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی معتدل و دارای 230 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آن غلات، بن شن، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. دوازده هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی معتدل و دارای 230 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آن غلات، بن شن، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
خانه ستم. خانه ستمگر. بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود: چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی شربت عدلش مصفا دادی، احسنت ای ملک. خاقانی
خانه ستم. خانه ستمگر. بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود: چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی شربت عدلش مصفا دادی، احسنت ای ملک. خاقانی
گروهی گفته اند این همان دیرالعذاری است. شابشتی گوید علث قریه ای است بر ساحل دجله در طرف مشرق آن نزدیک حظیره پایین تر از سامره این دیر مشرف بر دجله است از لحاظ طراوت و سرسبزی و زیبائی از بهترین دیرهاست آنگاه یاقوت اشعاری نقل میکند و میگوید از این اشعار برمی آید که دیرالعلث همان دیرالعذاری است. (از معجم البلدان)
گروهی گفته اند این همان دیرالعذاری است. شابشتی گوید علث قریه ای است بر ساحل دجله در طرف مشرق آن نزدیک حظیره پایین تر از سامره این دیر مشرف بر دجله است از لحاظ طراوت و سرسبزی و زیبائی از بهترین دیرهاست آنگاه یاقوت اشعاری نقل میکند و میگوید از این اشعار برمی آید که دیرالعلث همان دیرالعذاری است. (از معجم البلدان)
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)